ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پریوش

چشمِ سبزِ گهرش دامنِ پر موجِ برش

چون خلیج وطنم باشد و بحرِ خزرش

 

شده در جنگلِ وارونه پریوش پنهان

مویِ او ریخته انبوه به دورِ کمرش

 

شده در جنگل مو موی میانش گم و من

مو به مو گشته ام و هیچ ندیدم اثرش

 

مردُمِ چشم به یک جلوه بیارد ایمان

گر شود چاکِ گریبانِ تو شقّ القمرش

 

آن که خون کرد دلِ دخترکان را روزی

می شود دخترِ او مایۀ خونِ جگرش

 

باغبان گفت که برگردد اگر بختِ درخت

می شود شاخۀ او دسته برای تبرش

 

چه کند گر ندرد سینۀ خود را رستم

گر که فرماندۀ دشمن شده باشد پسرش

 

آنکه نفرین بکنندش دگران با دلِ پر

مثلِ یک بمب صدا می کند آخر خبرش

 

چه کند طفلِ یتیمی که شبِ جمعه دهد

شوهرِ مادرِ او فحش به روحِ پدرش

 

ارسلان باش و میندیش ز فولادزره

چنگ مردی بزن و تیغ بگیر از کمرش

 

غلامعباس سعیدی

کلمات کلیدی این مطلب :  پریوش ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/10/14 در ساعت : 8:6:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  765


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد حسین پژوهنده
1393/10/14 در ساعت : 12:13:3
بسيار زيبا و جذاب و خيره كنند بود آفرين استاد!
امیر سیاهپوش
1393/10/14 در ساعت : 10:4:33
چه کند گر ندرد سینۀ خود را رستم

گر که فرماندۀ دشمن شده باشد پسرش
محمدمهدی عبدالهی
1393/10/14 در ساعت : 22:12:51
سلام و عرض ادب جناب سعيدي بزرگوار
درود بر بر شما
پيروز و سربلند باشيد
بازدید امروز : 8,453 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,994,943
logo-samandehi