دیروز که خبر اسامی کاندیداها و بعداً انتخاب شاعر دی ماه را خواندم ، بداهه طنزی نوشتم.
ضمن تبریک به استاد عصمتی عزیز،این شعر را محض نشاندن لبخند روی لبهای اساتید و سروران عزیزم در سایت شاعران پارسی زبان و البته در کنارش تهدید گروه داوران !!! ارسال می کنم. امیدوارم مورد پسند قرار بگیرد.
ای گـروه داوران پس من کجـای بازی ام
وایِ بر احـوالـتـان در مصـرعِ آغـازی ام
کی شود نامم در اینجا برترین فرد گروه
من که پیش چشمتان در وادی طنازی ام
یک مدالی یا نشانی یا لقب هایی فخـیم
غیر از اینجا ، هرکجا در رتبـۀ ممتـازی ام
بیخـیال سایر اعضا و استادان شوید
من خـودم تک مهرۀ اصل سخن پردازی ام
شعـرهـایـم هـریکی از دیگـری باحال تر
مثـل اقـیانـوس زیبـایی پر از دلبـازی ام
شهرتم در گینسِ شعر و رمان پیچیده است
تـا پلـوتـون رفـتـه امـواجِ بلـنـد آوازی ام
یوسف شعرم ولی کو آن زلیخایی که بود
جـای ممفـیس عـازم ده کـورۀ بنـغـازی ام
ظاهـراً بایـد خـودم پیـراهـنـم را جـر دهم
تـا بپیـچد هرکجا، اعجـوبه ای اعجازی ام
قحطی شعر است و راه چاره اش در دست من
نیـلـم و بر قـاره ای در حـال دست اندازی ام
هرکسی باور نـدارد، مشکلش را حـل کند
مـن فـراتـر از شعـاعِ عـادیِ پـروازی ام
12 بهمن 1393