سلام و درود و دست مریزاد بر استاد بزرگوار جناب خوش عمل ، بسیار زیبا ست این دلنوشت ........ دلنوشتی آن چنان زیبا که دارم آرزو می شدم ای کاش با تو همسفر در آن قطار من گرفتار دبی ، تو شهره ی ایوان شعر قسمت ما کرده از دنیا جدایی روزگار اهل کاشانم من اما در غم غربت اسیر اهل کاشانی تو اما شهریار ِ شهریار توفیق یارتان و خدا نگهدارتان
|
درودشاعرگرامی
درتمام مسیر رفیق راهت بودیم...
درعالم خیال و واقعیت به خیلی هاش اشاره نکردید...
|
سلام و عرض ادب استاد عزيز درود بر شما دست مريزاد
|
اﺳﺘﺎﺩ ﺳﺨﻨﻴﺪ ﺩﺭ ﻧﻆﻢ و ﻧﺜﺮ اﻣﺎ, ,, ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻱ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭا ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻏﻤﮕﻴﻨﺖ و ﺯﻫﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ اﻡ اﺯ ﺷﻌﺮ و ﻧﻆﻢ ﺷﻴﺮﻳﻨﺖ
|
|
چرا باید سیگار کشید؟ برای شعر؟! ولی متن قشنگ و زیبایی بود!
|
می ترسم از نگاه دلم/حق دارم بترسم! شاید راست گفته باشد! منکه کاری ازم ساخته نیست چطور دل بسپارم و انتظارش را بالا بکشم؟ می ترسم حقیقت دلش باشد و می دانم اونهایی که باید بشنوند نمی شنوند/ نمی خواهند بشنوند! می گویند ای بابا اقد ازین حرفها هست!!تو رو خدا منطق رو ببین! چون هستند باید گوشت را بست؟ می ترسم از نگاه دلم/همین!
|
قصه ای پر غصه است این داستان راستان کاش گردد ختم با خوبی در آخر داستان کاش با تدبیر بگشایند قفل بسته را ارج یابد سکه ی ما همچو عهد باستان
|
سلام استاد نازنین دل نوشتی تاثیر گذار و قابل تامل است آش خوبی نیست دنیا از دهن افتاده است بلبل باغ محبت از سخن افتاده است جانشین گردیده انسان ها تو گویی با رُبات جای شادی درد و غم در جان و تن افتاده است "تاب چون گهواره از مشرق به مغرب می خورم" * با غم عالم که اندر جان من افتاده است کن سخن کوتاه از ذکر مصیبت ای (رها) لاله و نرگس کنار نسترن افتاده است برقرار باشید
|