سلام بر شاعر محترم
حقیر به تمام کسانی پای این شعر را تایید کرده اند تبریک می گویم ؛امضای خود را زیر این شعر بجا گذاشته اند اجر کم عند الله .
در هر دادگاهی ادبی (با معیار های شعر معنا گرا و کلاسیک ونه شعر اوا نگارد )که برگزار شود این عزیران می توانند از امضای خود دفاع کنند
این شعر در درساختار خودش و با توجه به دنیای این شعر و تاریخ مصرفش انچنان محکم و استوار است که حتی کلمه ای را نمی توان جابجا کرد
ببنید چه طور شاعر ازکلمه مومن به عنوان منادا درست وبجا استفاده کرده است (در محاوره هم ای شکل استفاده دیده میشود ) و یک اعتراض عاطفی همراه با لطافت و عشق به منادا را چگونه به مخاطب القا می کند البته کمی تکرارش (بیش از دو بار ) به اندازه سر سوزنی آزار دهنده هست ولی اصلا مهم نیست
شاعر چقدر به خوبی توانسته است دغدغه های عاطفی حسی یک زن نسبت به همسر شهید ش را منتقل کند چقدر به خوبی توانسته است لحظات یک دختر ده یازده ساله راززبان مادرش گزارش نماید چقدرخوب نگرانی یک مادر نسبت فرزندش به سادگی بدون هیچ گونه صنعت سازی بیان شده است و اما این یک روی سکه بود و بشنوید روی دیگر ان را :
کسانی که مهر تایید بر این شعر وارد نکرده و نکنند هم حق دارند و به اندازه تایید کنند گان می توانند از کار نکرده خود دفاع کنند
چرا ؟چون تاریخ مصرف این شعر گذشته است حافظه شعری و تاریخی مخاطب وی از دایره هم ذات پنداری با این شعر دور می کند فرم درونی این اثر متعلق به دهه هفتاداست که امروز بر دهه نود شلیک شده است بعضی ها به غلط فکر می کنند که تاریخ مصرف یک شعر فقط متعلق به موضو ع است و در جواب این بنده حقیر خواهند گفت مگر موضوع شهادت مصرف دار است بله موضوع شهادت تاریخ بردار نیست اما روایت پرداز ی که حول موضوع شهادت شکل می گیرد حتما تاریخ مصرف دار است
به لحاظ روان شناختی اگر در شعر ی همسر شهید و دختر شهید و یا هر کدام از المان های شهادت مطرح شود و در ان قرینه ی خاصی نباشد بلافاصله شهید دوران جنگ هشت ساله در ذهن مخاطب جا می گیرد مگراینکه شاعر با گفتن اسم خاصی مثل ارمیتا ی و یا .. ذهن مخاطب رااز دوران جنگ منحرف کند
با این وجود شعر بالا یک شعر دهه ی هفتادی است که حقیر در همان دهه اشعار بسیار خوبی تقریبا شبیه به همین روایت خواند ه ام
امروز دختران شهید دوران جنگ با عراق در سن و سالی هستند که نمی توانند ما به ازای شعر شاعر محترم باشند
چند سال پیش گلایه های عاطفی یک دختر شهید را در قالب یک شعر سپید که در دانشگاه مورد کم لطفی واقع شده است را خواندم به میزا ن زیادی امروزی تر و تاثیر گذار تر بود در این شعر دختر شهید از اینکه نگاه هم کلاسی هایش نگاه به کسی است که انگار چون از سهمیه ای استفاده کرده است حقی را از کسی ضایع کرده است ؛نگران است و دغدغه دارد و همین دغدغه هارا شاعر به خوبی توانسته بود بیان کند
البته شاعر می تواند ادعا کند من این شعر را سالها قبل سروده ام که البته اگر این طور باشد بحث متفاوت می شود بنده حقیر وقتی در خصوص شعری مطلب می نویسم ان را در وضع کنونی قرار می دهم مگر اینکه شاعر قرینه ای به دست دهد که در ان صورت نو ع نوشته متفاوت خواهد شد
و اصولا جای این گونه اشعار باید در کتاب و سوابق شاعر باشد نه در فضای مجازی
البته صاحب اثر می توانست با اندکی دخل تصرف در روایت طوری رفتار کند که از دهه نود دارد دهه هفتاد را گزارش می کند
زینب بندری
1393/12/9 در ساعت : 13:5:45
سلام استاد گرامی جناب آقای ایزدی
ممنون از وقتی که صرف نگاه سرشار از لطفتان به این شعر کردید.
نقد شما بسیار به جاست
بنده این شعر را تحت تاثیر خاطره ای از همسر شهید که دختر کوچکش را در غیاب همسرش از دست داده بود نوشتم .ان قدر این خاطره بر روحم تاثیر گذاشت که تنها فکر کردم باید بنویسم ونوشتم
با این حال سخن شما کاملا به جاست و حتما گفته ی شما را در نوشته های بعدی آویزه ی گوش خواهم داشت
|