ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کبوتری که پرش را شکسته اند اینجاست
غمی که در خانه ...دشمنی که پشت در است
و مادری که به ناچار عازم سفر است
 
خودم کشیده ام از دردشان خبر دارم
برای دختر خانه همیشه سخت تر است
 
که گیسوان پریشان بعد از امشب را
سپرده است به دست کسی که با خبر است
 
کسی که بر لبش امشب انار می خندد
کسی که دامنش از بغض سربریده  تر است
 
کجاست دست یتیمی و کاسه ی شیری؟
گرفته تیغ به دستش هرآن که رهگذر است
 
سکوت ریخته در کوچه های شهر امشب
شبیه زهر فرورفته تا ته جگر است
 
کبوتری که پرش را شکسته اند اینجاست
صنوبری که نصیبش حسادت تبر است
 
غریب مثل دل فاطمه، حسن، زینب
غریب وصف غم یک سپاه بی سپر است
#
از این به بعد کلون را یواش تر بزنید
دلی هنوز هم آویز میخ پشت در است
ساجده جبارپور

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/12/17 در ساعت : 9:46:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  814


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  محمد زارعی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
کبوتری که پرش شکسته بود..... فوق العاده احساسی وسرشار از معنویت
عبدالله عمیدی
1393/12/17 در ساعت : 23:47:31
سلام
درود
زیبا و ماندگار
حسین وفا
1393/12/17 در ساعت : 15:49:43
سلام و سپاس از شما شاعر گرانقدر
درود بر این احساس ....
محمدمهدی عبدالهی
1393/12/17 در ساعت : 21:36:42
سلام و عرض ادب خانم جبارپور بزرگوار
درود بر شما
بسيار زيبا سروديد
اجرتان با مادر سادات
خدابخش صفادل
1393/12/18 در ساعت : 20:14:7
خانم جباری! وزن مصرع نخست بیت نخست اشکال ذارذ.ذرضمن کلون را نمی زننذ.کلون راپشت ذر می انذازنذ.آن کوبه است که می زننذ.شعرتان قشنگ بوذ.
بازدید امروز : 5,457 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,617
logo-samandehi