ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پرستو برگرد
  
به تو بد می کند این شهر پرستو برگرد
بکُن از شهر بلا قهر پرستو برگرد

پیک فروردین! از این شهرِ بلاجو بگذر
جای تو نیست در این شهر، پرستو بگذر

پسِ هر پنجره صد تیر و کمان می بینم
سنگهای یله در مشت کسان می بینم

نکند سنگ به پایت بخورد لنگ شوی
نتوانی بپری روی زمین سنگ شوی

نکند بال و پرت یخ بزند یک شب سرد
کاکل و پا و سرت یخ بزند یک شب سرد

نکند موجۀ سرما به زمینت بزند
گربۀ گشنۀ این شهر کمینت بزند

جای مرغی نکند بال و پرت را بکنند
دورِ آتش بنشینند و به سیخت بزنند

آهِ یک آدمِ مظلوم فروت اندازد
ظالمی آید و چاقو به گلوت اندازد

پخته و سوختۀ تاب و تب عید شوی
رونقِ سفرۀ خالیّ شب عید شوی

مرغِ عشق است اسیر قفسِ مردمِ شهر
لاله پژمرده شده از نفسِ مردمِ شهر

سوزِ سرما سرِ انگشت درخت است اینجا
برف بر شانه و بر پشتِ درخت است اینجا

برگ از شاخه نرُسته ز ملخ می ترسد
میوه روزش نشده از شبِ یخ می ترسد

برو ای پیک بهار از سرِ این شهر برو
برو از مردم این شهر بکن قهر برو

"برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس"
نشود هیچ کسی خستۀ جورِ ناکس

برو آنجا که کسان چشم و چراغی دارند
یارِ دلخواه خود و گوشۀ باغی دارند

غنچه ها اول نوروز به هم می خندند
بوته ها بافۀ گل بر سر هم می بندند

غلامعباس سعیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  پرستو برگرد ، مثنوی ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/12/23 در ساعت : 7:58:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  991


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1393/12/23 در ساعت : 8:20:48
درود!قشنگ بود.
محمد حسین انصاری نژاد
1394/1/2 در ساعت : 16:2:32
سلام شاعر.
پرتپش ودلنشین است.
نفست گرم.
محمدمهدی عبدالهی
1393/12/23 در ساعت : 17:57:52
سلام و عرض ادب استاد سعيدي بزرگوار
درود بر شما
بسيار زيبا بود
مويد و منصور باشيد
خلیل ذکاوت
1394/1/3 در ساعت : 21:38:46
سلام
مثنوی گرم و گیرایی است.
پاینده باشید.
مهدی ایران نژاد پاریزی
1394/1/8 در ساعت : 17:27:1
سلام
درود برشما
سال نو مبارک
بازدید امروز : 5,956 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,992,446
logo-samandehi