عاقبت روز طبیعت بادبادک ، باد شد
آب سنگینِ اراکِ ملتهب آزاد شد
برگه ای که نمره هایش بیست بود اصلاح شد
سه و نیمی در نهایت تحفه ی استاد شد
حال بایـد جای تاسیسات، باغ گوجه زد
با همـین ترفـنـد دیـدی کشوری آباد شد
بیست سالی سانتریفوژهای سرد و بسته را
با جهانگردان تماشا کرد و قلبـاٌ شاد شد
روی هر سطری که با خط لاتین انشا شده
ترجـمـان دیگـری داد و عمـو قـنـاد شد
جای تیشه می توان با یک کلیدی کوه کند
شهـرتی در حـد لالیـگا زد و فـرهـاد شد
طنز بود آنچه نوشتم، فکر کن در پیش خود
بی سوادی بی اجـازه آمـد و نقّـاد شد
بداهه . 16 فروردین ساعت 23
تاریخ ارسال :
1394/1/17 در ساعت : 0:24:38
| تعداد مشاهده این شعر :
1586
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.