ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قنداقه و گهواره و مادر در خون(تكرارپست قبلي)
 
بنام خدا
 
سلام
 
اين  شعر آقاي ستايش احدي تكرارپست قبلي است كه  وقتي بروز كردم در صفحه اصلي نمايش داده نشد

  
 

اين است حكايتي مصّور در خون
قنداقه و گهواره و مادر در خون
 
زيتون به دهن، كبوتري آنسوتر
زخمي شده است و مي زند پر در خون
 
مردم به كجا پناه بايد ببرند
حالا كه نشسته است سنگر در خون
 
ديشب دلشان هواي معراج نمود
با ديدن قبله ي پيمبر در خون
 
اين رقص چنان ميان ميدان زيباست
يك دست به سنگ و دست ديگر در خون*
 
يك سنگ براي مرگ دشمن كافيست
در اوج نبرد نابرابر در خون
□□□
درياست دل مردم اينجا امّا
سرتاسر آن تا لب بندر در خون...
 
از قوم شما گلايه دارم موسي
اعجاز دوباره اي بياور درخون
 
بردار عصا و روي اين رود بزن
تا باز كند دست تو معبر در خون
□□□

از يك قفس شكسته صحبت دارد
        در آخر قصّه اش كبوتر در خون
            
                                

 
 

*يك دست جام باده و يك دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ي ميدانم آرزوست
"مولوي"


1388كرج



اين شعر در وب انتفاضه سوم

ويرايش2پست

کلمات کلیدی این مطلب :  در خون ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1394/1/17 در ساعت : 2:12:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  688


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1394/1/17 در ساعت : 14:5:35
سلام و عرض ادب برادر بزرگوارم
درود بر شما
زيبا سروديد
ماجور باشيد
همواره شاعر بمانيد و برقرار
خلیل ذکاوت
1394/1/17 در ساعت : 9:17:1
سلام
غزلی است پرخون و خروش و شیوا و رسا.
توفیق تان افزون.
بازدید امروز : 4,988 | بازدید دیروز : 20,496 | بازدید کل : 121,712,744
logo-samandehi