ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



من تشنه ام
غزل مثنوی برای معلمان این دیار نجیب
 
اززنگ اولي كه نشستم در اين كلاس

گل بود و سبزه بود وخدا باكمي سپاس

باباكه آب داد ولي نان نداشتيم

اين داشتيم آه ولي آن نداشتيم

از آسمان ژرف نگاهت دلم گرفت

از تخته هاي سبزو سياهت دلم گرفت

سارا انارداشت ولي من نداشتم

حالي براي از توشنيدن نداشتم

در دفترم هنوز، مدادي  نمي دويد

در شاخ وبرگ باغچه بادي نمي دويد

من بودم وشكسته ترين مدادها

آوازهاي تلخ وحزين مدادها

وقتي كه گرگ ها  همه باهم يكي شدند

در كوه هاي واهمه با هم يكي شدند

دهقان چشم هاي توآمد به دادمن

آخر صداي پاي توآمد به داد من

تو از تبار خوب نمي دانمي غزل

از لهجه ي جنوب نمي دانمي غزل

برگرد وباز آينه ها را نشان بده

پروازهاي تا به خدارا نشان بده

اي كاش باز رودكي ام راغزل كني

دوران پاك كودكي ام را غزل كني

من تشنه ام كه باز بهاري بياوري

سارا تراز هميشه اناري بياوري

از تخته هاي سبز وسياهي كه روبه روست

باران وبرف وپنجره ، باري بياوري

حتي  برای ریز علی های خسته مان

از ریل های دور قطاری بیاوری

بر تك درخت تشنه  ي اين دشت ناگزير

يك استكان صداي قناري بياوري

ازدود و  از روايت آهن دلم گرفت

اي كاش باز اسب  وسواري بياوري

از جام واز هزار اساطير اين ديار

من تشنه ام كه باز دو تاري بياوري

چيزي شبيه كودكي ام در كلاس ها

از اين قبيل باز نداري بياوري؟

اي شمس باز مولوي ام را غزل بده

تك بيت هاي مثنوي ام را غزل بده

من تشنه ام كه باز بهاري بياوري

سارا تر از هميشه اناري بياوري

موسی عصمتی
کلمات کلیدی این مطلب :  من تشنه ام ، موسی ، عصمتی ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/2/12 در ساعت : 12:28:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  990


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1394/3/10 در ساعت : 1:53:38
سلام و عرض ادب خدمت شاعر روشن ضمیر جان آگاه جناب استاد موسی عصمتی بسیار خوشحالم به خوانش اثری از شما توفیق یافتم
مقدمه ی مناسب وحدت موضوعی و حرکت تصاویر از ویژگی های مهم و امتیاز آور این غزلمثنوی هست که مخاطب را تا پایان بندی درخشان اثر با خود همراه می سازد وحدت موضوعی در این شعر بازگشت به کودکی و مرور رویدادها فرم مناسب را ترسیم نموده است در پرداخت زبانی مشکلات پراکنده ای دیده می شود مانند :
"از زنگ " در مطلع برخورد حروف "ز"از "ز" زنگ
اما این ترکیب لفظی "با کمی سپاس " بکر و پرمفهوم هست در این قسمت قصد شاعر نشان دادن نوعی بی توجهی مخصوص همان ایام به سپاس هم هست یا اینکه توجه به این نکته که سپاس کامل از خداوند هرگز میسر نیست در لنگه ی اول بیت سوم :
از آسمان ژرف نگاهت دلم گرفت
نهاد را چندان مناسب چنین گزاره ای که دلتنگی به دنبال داشته باشد نیافتم لنگه دوم به طور مستقل :
از تخته هاي سبزو سياهت دلم گرفت / بسیارزیبا و از جمله دور برگردان های رسیدن به همبستگی موضوع و در واقع نقطه ی عطف رو به اعتلای روایتی هست که در بیت دوم غزل ) شکل دوم این فرم خودرا نشان می دهد :
از تخته هاي سبز وسياهي كه روبه روست
باران وبرف وپنجره ، باري بياوري
همچنین در این بیت :
من بودم وشكسته ترين مدادها
آوازهاي تلخ وحزين مدادها
لنگه ی دوم را می توان در انتخاب کلمات در تناسب و هارمونی بهتری در این متن قرار داد چندانکه صفت تلخی و حزن آواز مداد پیچیدگی
کلامی ایجاد نکند
برای شاعر محترم متعهد وموفق همروزگار ارزوی توفیق روز افزون دارم و امیدوارم این اضافه نویسی را به حساب توجه یک مخاطب عام بنویسند و با طبع بلند و بزرگواری از لغزش های احتمالی این نظر که فاقد بار علمی می باشد درگذرند
خاک پای دوست محمد یزدانی جندقی
مدینه ولی زاده جوشقان
1394/2/13 در ساعت : 14:53:13
با عرض سلام و ادب
بسیار زیبا ، دلنشین و قابل تامل بود
درود بر شما عیدتان هم مبارک و فرخنده باد
علی اکبر مقدم
1394/2/28 در ساعت : 11:21:33
چيزي شبيه كودكي ام در كلاس ها

از اين قبيل باز نداري بياوري؟
مصطفی پورکریمی
1394/2/12 در ساعت : 17:36:19
واقعا زیبا و پراحساس بود درود بر شما
بازدید امروز : 23,724 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,554,955
logo-samandehi