سلام و عرض ادب خدمت شاعر روشن ضمیر جان آگاه جناب استاد موسی عصمتی بسیار خوشحالم به خوانش اثری از شما توفیق یافتم
مقدمه ی مناسب وحدت موضوعی و حرکت تصاویر از ویژگی های مهم و امتیاز آور این غزلمثنوی هست که مخاطب را تا پایان بندی درخشان اثر با خود همراه می سازد وحدت موضوعی در این شعر بازگشت به کودکی و مرور رویدادها فرم مناسب را ترسیم نموده است در پرداخت زبانی مشکلات پراکنده ای دیده می شود مانند :
"از زنگ " در مطلع برخورد حروف "ز"از "ز" زنگ
اما این ترکیب لفظی "با کمی سپاس " بکر و پرمفهوم هست در این قسمت قصد شاعر نشان دادن نوعی بی توجهی مخصوص همان ایام به سپاس هم هست یا اینکه توجه به این نکته که سپاس کامل از خداوند هرگز میسر نیست در لنگه ی اول بیت سوم :
از آسمان ژرف نگاهت دلم گرفت
نهاد را چندان مناسب چنین گزاره ای که دلتنگی به دنبال داشته باشد نیافتم لنگه دوم به طور مستقل :
از تخته هاي سبزو سياهت دلم گرفت / بسیارزیبا و از جمله دور برگردان های رسیدن به همبستگی موضوع و در واقع نقطه ی عطف رو به اعتلای روایتی هست که در بیت دوم غزل ) شکل دوم این فرم خودرا نشان می دهد :
از تخته هاي سبز وسياهي كه روبه روست
باران وبرف وپنجره ، باري بياوري
همچنین در این بیت :
من بودم وشكسته ترين مدادها
آوازهاي تلخ وحزين مدادها
لنگه ی دوم را می توان در انتخاب کلمات در تناسب و هارمونی بهتری در این متن قرار داد چندانکه صفت تلخی و حزن آواز مداد پیچیدگی
کلامی ایجاد نکند
برای شاعر محترم متعهد وموفق همروزگار ارزوی توفیق روز افزون دارم و امیدوارم این اضافه نویسی را به حساب توجه یک مخاطب عام بنویسند و با طبع بلند و بزرگواری از لغزش های احتمالی این نظر که فاقد بار علمی می باشد درگذرند
خاک پای دوست محمد یزدانی جندقی