ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خانه تا مزار
 به مادران صبور و سربلند شهدای دفاع مقدس


هوای دهکده این روزها غم انگیز است
بهار آمده اما دوباره پاییز است
کویر همنفس آسمان نخواهد شد
دلی که پیر تو گردد جوان نخواهد شد
دلی که پل زده با درد اتفاق ات را
دلی که دائم از این جاده ها سراغ ات را...

چقدر از شب تلخم لالا لالایی ریخت
چقدر بر سرت آوار شیمیایی ریخت
چقدر دست تو را...پاا به پاا...زمین خوردی
چقدر در دل دشمن به پست مین خوردی
چه گریه ها که در آغوش من بهانه گرفت
چه تیرها که گلوی تو را نشانه گرفت
هنوز بر لب ات (آن مرد زیر باران...) بود
هنوز خاطره هایت پر از دبستان بود
که چشم هات شبیه دوتا پرنده شدند
دوتا پرنده که یک عمر در تو پنهان بود
سفر به شانه ات انداخت کوله بارش را
سفر که شرحی از این قصه ی پریشان بود
چقدر از تو گذشتن برای من سخت است
چقدر از «تو» گذشتن برایت آسان بود!

جواب نامه ام آمد اگرچه دیر آمد
به جای زنگ در، آن شب صدای تیر آمد
صدای زنگ که بین (سجود) من می خورد
صدای تیر که بر تار و پود من می خورد
دوید کودکی ات بیقرار در چشمم
شکست عکس تو با یک انار در چشمم
شکست و خون انارت به چادرم پاشید
دل تو آب شد و بر تصورم پاشید
(سلام) دادم و پیشانی ام به خاک افتاد
همین که پا شدم از گردنم پلاک افتاد
همین که پا شدم و... جانماز باقی بود
حیاط خانه پر از ارتش عراقی بود!
دویدم و دلم انگار پشت سر جا ماند
دلم که پشت سر از ترس یک خبر جا ماند
خبر دوید و دلم را گرفت و چنگ انداخت
خبر به شانه ی من تا ابد تفنگ انداخت
خبر مرا وسط چارچوب گم می کرد
خبر که خون جگر وارد سِرُم می کرد
خبر رسید و به دنیا اسیر برگشتم
جوانی از کف من رفت و پیر برگشتم
حیاط از تو به یکباره دور شد با من
حیاط روز و شبش سوت و کور شد با من
حیاط در گذر از خاطرات راضی شد
دوید با تو و مشغول سنگ بازی شد
دوید و سنگ خیالش به گیجگاهم خورد
و چشم شهر به پیراهن سیاهم خورد
کنار چفیه و ساک ات نشست و جار کشید
غمی که دور دلم سیم خاردار کشید
غمی که در سرش آژیرهای قرمز داشت
غمی که بر سر من بی امان هوار کشید
غمی که دور من از این جهان توو در توو
فقط به وسعت سجاده ام حصار کشید
کسی که طرح جهان را کشید، بعد از تو
تمام سهم مرا (خانه تا مزار) کشید
مپرس مادر پیرت چگونه تاب آورد
چه ها مپرس که از دست روزگار کشید
کنار عکس تو با زندگی کنار آمد

کنار عکس تو از زندگی کنار کشید...

...

 
کلمات کلیدی این مطلب :  زهراشبانی ، شهدا ، مادران شهید ، دفاع مقدس ، انقلاب ، شعر ،


   تاریخ ارسال  :   1394/4/1 در ساعت : 20:5:3   |  تعداد مشاهده این شعر :  1098


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  میثم گلواری(سپید)     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود بر شما ... زیبا سرودید ...
نام ارسال کننده :  میثم گلواری(سپید)     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود بر شما ... زیبا سرودید ...
حسین سنگری
1394/4/1 در ساعت : 20:57:45
احسنت
پرشور و حماسی
محمدمهدی عبدالهی
1394/4/1 در ساعت : 20:11:3
سلام و عرض ادب خانم شعبانی بزرگوار
درود بر شما
ماجور باشید
طاعات و عباداتتان مقبول حق
شفای عاجل پدر همسر گرامیتان را در این شب های ماه مبارک از ایزد منان مسئلت دارم
وحیده افضلی
1394/4/2 در ساعت : 21:16:47
آفرین. عاشق این شعرتم
زهرا شعبانی
1394/4/3 در ساعت : 2:13:43
مرسی عزیزم. منم عاشق تو و شعراتم
اکرم بهرامچی
1394/4/12 در ساعت : 0:38:20
سلام خانم شعبانی عزیزم
خیلی خیلی عالی بود/احسنت
حسین عبدی
1394/4/1 در ساعت : 23:22:24
درود بر شما
دست مریزاد
با آرزوی سلامتی برای پدر همسرتان
غلامرضا زربانویی (رضا)
1394/4/6 در ساعت : 12:33:51
باسلام
بسیار عالی موفق وموید باشید.
ساجده جبارپور
1394/4/4 در ساعت : 17:55:32
عالی بود آبجی عالی...
زهرا شعبانی
1394/4/4 در ساعت : 18:21:38
عزیزمی آبجی...
مرضیه عاطفی
1394/4/2 در ساعت : 12:44:54
سلام زهرا جان
مثل همیشه پر از شور و شعور
"سفر به شانه ات انداخت کوله بارش را
سفر که شرحی از این قصه ی پریشان بود"
پایدار باشی عزیزم
یاعلی(ع)
خلیل ذکاوت
1394/4/9 در ساعت : 14:39:17
سلام
غزلمثنوی جذابی است
دست مریزاد
بازدید امروز : 2,243 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,558,203
logo-samandehi