وصف حیدر نبود قافیه بازی اصلن
به کرامات علی دست درازی ؟ اصلن
به ره او بروی بعد ببازی ؟ اصلن
بجز از نام علی هست نیازی ؟ اصلن
غیر حیدر چه کسی خانه ی او قبله ی ماست
غیر حیدر چه کسی لایق او وجه الله ست
دست بردم به قلم از کرم اش بنویسم
از صفای دم صبح حرم اش بنویسم
از وجود همه زیر علم اش بنویسم
تو بگو باز که از بیش و کم اش بنویسم
او خدا نیست ولی شک به دلم افتاده
وسوسه آمده در آب و گلم افتاده
گر خدا نیست چرا بنده ی او سلمان است
پس چرا نعره ی هو هو ی علی در جان است
عبد دربار علی پادشه کنعان است
او خدا نیست ، که برتر ز خداوندان است
هیچ کس نیست جز اینکه اسد الله ست علی
او ید الله که نه ، فوق ید الله ست علی
دست حق است ، اگر اینکه ید الله علی ست
نیست مردی به جهان تا اسدالله علی ست
راه را گم نکنم تا بلد راه علی ست
اشهد ان علیاً ولی الله علی ست
به لبم آمده نامت که دهانم وا شد
در اذان ذکر توآمد که اذان زیبا شد
بال و پر بسته ام اینک که اسیر ات باشم
قسمت ام بوده قلیلی ز کثیر ات باشم
همه ی سال پی عید غدیر ات باشم
من غلام قمر و عبد حقیر ات باشم
دست تو رو به هوا رفت که باران آمد
به یتیمان برسانید خبر ، نان آمد
به محبان برسانید ، قیامت شده است
پسر فاطمه منصوب ولایت شده است
بعد عمری که به عشاق ، خلافت شده است
کوچه را آب بزن وقت امامت شده است
هر کسی عبد محمد شده پس عبد علی ست
این قراری ابدی بود و قراری ازلی ست
به در میکده رفتند و شب آلوده شده
باده ای بود ، که بزم طرب آلوده شده
شرفی نیست که از این سبب آلوده شده
جای حیدر به دو شیخ عرب آلوده شده
به سگآل سعود و سگ بی دین لعنت
اولی ، دومی و هرچه پس از این لعنت
عبد دربار علی خاک علی می شود و
این قراری ست که بین المللی می شود و
مهدیِ فاطمه روزی که ولی می شود و
ذکر نام تو سر کعبه جلی می شود و
ذوالفقاری که به او داده ، جنم هم دارد
حیدری هست که یک فاطمه را کم دارد
محمد نیازی