ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



من از تقوا گریزانم ، مده از باده پرهیزم

مـــن از تــقوی گـــریزانم مــده از بــاده پرهـیزم

                                  که من عمریست روز و شب بدنبال همین چیزم

مده پر هـیزم ای مـنـعم ز عیش وعشرت پنهان

                                     که قسـم خورده ام از عیش پنهانی نــپرهیزم

مصمم گشــته ام تا هر که محـرومم کند از این

                                     بدون هــــیچ ترســی با چــنین کـافر در آویزم

چه میگویم که با عقلم چهل سالست روزوشب

                                     در اثــبات کـــلا مم گــاه و بیــگاهی گــلاویزم

برو بیخود شو ای مفتی ز شرب جرعه ای زیرا

                                   من این مــعجون را در کـام هر عاقل نمی ریزم

قیامت هم نبا شد گر چنین وضعی بدون شک

                                   بـه ماننـــد شهــاب از مدفن خود بر نمی خیزم
 


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/4/31 در ساعت : 17:19:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  946


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1394/5/1 در ساعت : 0:16:47
غزل آقای شهاب نجف آبادی رندانه است ؛ اما همچون اغلب آثار ایشان بدون در نظر گرفتن ملاحظات شاعرانه -بیشتر از نوع عروضیش-سروده شده است.در بیت اول که مطلع است و قاعدتا بایستی حسنی با خود داشته باشد تکرار ضمیر «من» در دو مصراع نگذاشته چنین حسنی رخ نماید.شهاب خیلی راحت می توانست ضمیر «من» در مصراع دوم را حذف کند ؛ اینگونه:
که یک عمراست روزوشب به دنبال چنین چیزم...
در مصراع اول بیت دوم «منعم» جای «زاهد» را گرفته است و نمی دانم چرا شاعر از آوردن نام «زاهد» پرهیز کرده و پای«منعم» را که در این بیت حتی به اعتبار «عیش و عشرت» نمی تواند محلی از اعراب داشته باشد به میان کشیده است.در مصراع دوم این بیت کار با اشکال بزرگتر و مهمتری روبرو شده و آن وجود واژه ی «قسم» است که اینجا باید خیلی بی مزه «قسّم» تلفظ شود-یاد قسّامه در دادگاهها افتادم- تا بیت را از آشفتگی وزنی رهایی بخشد.شهاب خیلی راحت می توانست بگوید:
که خوردستم قسم از عیش پنهانی بپرهیزم...
بیت سوم اشکال وزنی ندارد اما از ضعفهای چندگانه رنج می برد که ضعف تالیف یکیش است.اولا در مصراع اول به جای «این» در پایان می توانست از «می» استفاده کند.در مصراع دوم کلمه ی «بدون» اصلا شاعرانه نیست و من این کلمه را در کمتر شعری -بخصوص سنتی- دیده ام.البته در ترانه ها جایگاهی رفیع دارد ؛ مثل:«بدون عشق نمیشه زندگی کرد.»...و اما مهمتر از «بدون» دوکلمه ی «چنین کافر» است.به اعتبار «تا هرکه» در مصراع اول اینجا دیگر باید طوری وزن را تنظیم می کرد که «با وی» به جای «چنین کافر» می نشست.در بیت چهارم کلکسیون ضمیر داریم! و این از هر چه حسن که بیت می توانست از آن برخوردار باشد کاسته است.چهار ضمیر «من» در این بیت موجود است....در بیت پنجم اما گذر «مفتی» به شعر می افتد که...بگذریم.در مصراع دوم این بیت «معجون» کار دست وزن داده به طوری که اگر «معجونه» خوانده شود اشکال وزنی مرتفع می گردد.من به جای شهاب بودم می سرودم:
که من این تلخوش در کام هر عاقل نمی ریزم...بیت ششم -بخصوص مصراع اولش-از همان ضعفهای مورد اشاره در سطور فوق برخوردار است....برای شهاب عزیز بهترینها را آرزومندم.
بازدید امروز : 23,251 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,554,482
logo-samandehi