كاسه ي صبرم شكست
هيچ كس باور نكرد فريادآن
خودشكستم ، گوشها هم گشته كر
آخ ازاين واژه هاي بي صدا
شادبودم عيد آيد ، بازگنگو ميكنم اين داغ دل
بي خبربودم ولي آن شب رسيد
آتشي افروختند برپيكرم
ضجه ي جرقه ها ، جرنگ جرنگ
تاولي پردردتر برجان من
هركه آمد مي پريد ازروي آن
شعله ورترشد دلم
سرخي ام راشادمان تقسيم كردند بين هم
زردي و روز خزان افسار من
بامداداش عيدآمدبا نواي دلنواز
سيروسركه باسماق وسيزه ها
سنجدوُسيب وُ طلائي سكه ها
نقش برآن سفره ها
بوسه ها ، لبخندها
بانوان پر بَزك ، مردانِ شيك وخنده لب
مستي وُجام شراب گَس ، شب ِميخانه ها
نازنينان پيش هم
نازنازي بچه ها با كفشهاي گل گلي
رفت وآمدها شدنها بين هم
عيدپايان شدبهاران سررسيد
تابرويد غنچه ها
قبل ازآن هم روز نحسي ها رسيد
سبزهِ ها سيراب گشتند ازگِرِِه
باز هم سبزي نصيب عاشقان ، زردي وُخكشيده گي شد سهم من
آفتابي كال باريدن گرفت
بادهم مهمان او
بُرد اين خاكسترم همراه خوددربيشه ها
آه ازاين حال من !
عاقبت گنگو نخورده ، غرق درانديشه ها !
s@rv
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/1 در ساعت : 13:28:16
| تعداد مشاهده این شعر :
1137
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.