می کنی چون آب بازی زیر آب
ماهِ یا ماهی، چه رازی زیر آب
در بلور سینه ات دیدم که عشق
می کند عاشق نوازی زیر آب
قطره در ساق تو مروارید بود
یا که الماس حجازی زیر آب
ترکش احباب در برف تنت
کودکی و برف بازی، زیر آب
آب می رقصید با زلفان تو
قطره بود و سرفرازی، زیر آب
نور می بارید از هر ذره ای
آب را هم می گدازی، زیر آب
مثل حوران بهشتی دیدمت
باصفا، پاک و نمازی زیر آب