گاهی که آتش جان پایان نمی پذیرد
«اوضاع کشور دل سامان نمی پذیرد» *امیر سیاهپوش
تا اختیار دل را تسلیم عشق کردم
اسرار دفتر دل عنوان نمی پذیرد
ویرانه می نماید کاشانه دل من
جولانگه غم اینجا جولان نمی پذیرد
دردیست درد هجران کان را دوا نباشد
دردی که در وجودم درمان نمی پذیرد
غم گرچه گاه گاهی می گرددم پناهی
در وعده گاه جانم پیمان نمی پذیرد
مجموعه ای است در هم ، عقل است و عشق بی هم
گویا که این ترازو میزان نمی پذیرد
غم های استعاری، بیهوده بی قراری!
فرضیه ملامت برهان نمی پذیرد
چون در ازل نوشتند غم بر جبین آدم
آغاز راه گویا پایان نمی پذیرد
زهرا علی بابایی
تاریخ ارسال :
1394/8/25 در ساعت : 21:49:35
| تعداد مشاهده این شعر :
532
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.