سلام بر دوست عزیزم جناب خصلتی
در نظری در خصوص یکی ازنظرات دوستان مرقوم فرموده بودید که اولن و ...غلط می باشد و چون کلمه عربی است باید حتما این کلمات به صورت تنوین عربی نوشته شوند
بنده حقیر هیچ گاه در نوشته های خودم تنوین را به صورت نون نمی نویسم اما در این موردعرایض چند را خدمت حضرت عالی معروض می دارم
اشکال کار در نوشتن کلماتی مثل حتی و حتما و ...بر می گردد به اینکه زبان فارسی حقیقتا رسم الخط مستقلی ندارد
بعد از حمله اعراب به ایران زبان فارسی دری به عنوان یک صورت تحول یافته از صورت های زبان های قبل اسلام با اینکه فوج فوج کلمه عربی را در خود پذیرفت ساختار و هویت مستقلی را حفظ کرد اما خط هایی مثل خط پهلوی و اوستایی که قاعدتا باید بار نوشتاری این زبان را به دوش می کشیدند به دلیل مشکللات فراوان از دایره نوشتار با سوادان ان روزگار رخت بر بست و چه خوب شد هم که تشریفشان را بردند وگرنه بچه های شما باید چه رنج عظیمی را برای یاد گرفتن این خطوط بر خود متحمل می کردند و به گفته سعدی چه طبانچه ها که بر رخ چون گلشان نواخته نمی شد یکی از صدها مشکلشان
مثل هزوارش (خط پهلوی )می توانست پوست خط آموز را کاه کند
و این شد که نویسندگان آن دوره یعنی تقریبا دوره حکومتهای نیمه مستقل مثل سامانی و طاهری و ..برای نوشتن زبان فارسی از خط عربی با اندکی تغییر استفاده کردند و زبان فارسی به کمک خط عربی صاحب پیدا کرد و فارسی زبانان توانستند زبان خود را عینی و حسی بسازند و این امر در کنارهمه ی محاسنش که هزار در هزار می باشد اشکالات کم ارزشی نیز برای خط نویس زبان فارسی ایجاد کرد
البته یک سری نا همخوانی هایی بین خط و گفتار هست که مربوط به همه ی زبانهاست و بر می گردد به اینکه چون تحول در زبان سریعتر از خط صورت می گیرد واج هایی هست که در زبان از بین رفته است و اما در خط به صورت حرف باقی مانده است مثلا شما می گویید خاهر و می نویسید خواهر و یا در عربی تحت عنوان حروف والی در اموزش قرآن می گویند اگر حرف و ا حرکت نداشته خوانده نمی شود
و اما خط عربی فارسی شده علاوه بر این مشکل که مربوط به همه زبان های عالم است مشکلی دیگری نیز پیدا کرد و ان پذیرفتن بعضی از اقتضات خاص زبان عربی است که مثلا حضرت عالی شما می فرمایید چون اولا و حتما عربی است وباید ن را به شکل تنوین عربی نوشت که زبان شناسان با این مسئله خیلی راحت نیستند چرا که انها معتقدند که خط هرچه به سمت همخوانی با گفتار پیش برود علمی تر خواهد بود و به وظیفه خود که همانا انعکاس عینی زبان به ساده ترین شکل است بهتر عمل خواهد کرد و دیگر نیازی نیست که بچه اول ابتدایی اگر مطابق همه کلمات دیگر صداهای حتما را کشید و نوشت حتمن توی کله اش بزنیم و بگوییم نه این مورد از استثناست و توباید چنین و چنان بکنی
جناب خصلتی اگر مبنا این باشد که در خط به اصطلاح فارسی همه ی عربیت ان حفظ شود چرا زکاه (دو نقطه را روی ان بگذار )را ما می نویسم زکات جالب است که در قدیم زکاه می نوشتند و نه زکات
و یا چرا در حوزه زبان گاه فارسی را به تعمیر عربی می چسبانی و کلمه درست می کنی چرا گزار فارسی به خدمت عربی اضافه می شود و کلمه خدمت گزاردرست می شود
چرا کتاب عربی با خانه ی فارسی ترکیب شده است و کلمه ی کتابخانه درست گشته است
اگر بنا بر رعایت عربیت در خط و زبان باشد که کلک بسیاری از کلمات کنده شده و ان قلت بر انها وارد است
برادر عزیز خط نیز مثل زبان دچار تغییر و تحول است و نه به اندازه زبان ولی تا حدی تجویز پذیر نیست
حضرت عالی اگر به متون خطی گذشته در کتابخانه ی آستان قدس رضوی مشهد مراجعه بفرمایید می بینید که فارسی زبان چند صد سال پیش فارسی را بسیار متفاوت با امروز می نوشته است که گاهی خواندن ان سخت می شود
عزیز برادر
وجود صورت های چند گانه نوشتاری نشان می دهد که حکم صادر کردن در این حوزه چندان درست نیست
همین کلمه جرات (همزه بالایش الف بگذارید) بنده حقیر آن را به سه صورت دیده ام جرات با همزه ی بدون کرسی جرات با همزه ی روی کرسی الف و جرا ت با همزه روی کرسی دندانه
جناب خصلتی
اجازه دهیم فارسی زبان امروز تجربه های نوشتاری خود را به میدان ازمون خطا بیاورد تا انچه را که طبیعت و علم زبان و خط می پذیرد ماندگار شود و خیلی برایش حکم صادر نکنیم که این غلط است و ان درست
این باید و نباید ها فقط به درد کتاب های ایین نگارش می خورد که البته ان کتابها نیز مجبورند که خودشان را مطابق خط نویسان تغییر دهند چون نویسندگان این گونه کتاب ها متوجه هستند که حکم نگارشی در حوزه زبا ن و خط بیهوده و عبث به نظر می رسد و کلا تمام احکام در مورد خط بعد از نوشته های خط نویسانی مثل من و شما صادر می شود
زمانی می گفتند که الا و ..باید ی میانجی به صورت شکل همزه روی حرف ه قرار گیرد حالا می گویند نه ی میانجی با همزه متفاوت است و باید نوشت نامه ی حسن و نه نامه حسن و هزاران حکم دیگر که روز به روز تغییر می کند
غلط ننویسیم ابولحسن نجفی را بخوانید ان را بسیار متفاوت با کتاب نگارشی فلان نویسنده سنت گرا خواهید دید تازه همین اقایا ن در توجیه اینکه چرا این طور بنویسیم و ان طور ننویسیم دچار تناقضات وحشت اوری شده اند که می توان از آنها کتاب ها نوشت
حقیر معتقدم که خط باید هر چه بیشتر خود را به گفتار نزدیک کند تا بتواند از این طریق نسبت عمیق تری با زبان که یک پدیده ذهنی است پیدا کند البته در این مسیرباید بعضی از باید و نباید ها را به ناچار قبول کرد و این باید و نباید ها مربوط به هنگامی است که تمایز و مرز کلمات به خطر بیفتند به طور مثال خواستن و خاستن به عنوان دو کلمه جدا از هم باید رسم الخط مستقل خود را نیز حفظ کند ولی مثلا خواب را خاب نوشت چندان فاجعه ای اتفاق نمی افتد چرا که هر دوی این رسم الخط یک هویت زبانی دارند و یا مثلا اگر کسی حتی را حتا نوشت و یا حتما را حتمن نباید رگ گردنمان کلفت شود و خشمگین شویم