ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



جامه دران
 

 

 

 یک شهرخراب است از آشوب تو یارا  

چشمان تو برده است دل خلق خدارا  

دنیا همه آیینه ی در حال سماع است  

شاید که به تصویر کشد زلف  شمارا

می خواهی اگر فتنه وآشوب بخوابد  

باید که به مسلخ ببری آینه هارا  

افتاده دل از چشم بهار اور دلدار  

یا باز خدا خواسته تغییر قضا را 

تا هست نفس نام تو ام ورد زبان است  

خواهی که فراموش کن ای ماه تو مارا  

ما خیل سونامی زده ی موج پرستیم  

از سیل فنا ترس بود مرغ هوا را 

کلمات کلیدی این مطلب :  جامه دران ، سونامی ، موج ، سیل فنا ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/9/19 در ساعت : 19:22:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  1267


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1394/9/20 در ساعت : 11:28:14
سلام بر جناب خصلتی
بدون تعارف خدمت حضرت عالی عرض کنم حقیر از این غزل همین دوبیت را تا حدی می پسندم (البته با این قید که نام حمید خصلتی روی ان قرار گرفته است و انتظار از وی بیش از این است )
دنیا همه آیینه ی در حال سماع است
شاید که به تصویر کشد زلف شمارا
می خواهی اگر فتنه وآشوب بخوابد
باید که به مسلخ ببری آینه هارا
حمید عزیز
استفاده از المان های مثل چشم و ... برای شاعری مثل حمید خصلتی به شدت خطر ناک است
در تاریخ ادبیات و در حافظه شعری مخاطب جدی شعر هزاران گونه بازی و یا بهتر بگویم زنگولک بازی با چشم شده است
شاعری مثل حمید خصلتی وقتی با چشم عاشقانه خود را شروع می کند و ته تصویر سازی خود به این می رسد که چشمان تو دل خلقی را برده است فاتحه ی شعر و اثر خود را خوانده است
چرا که این نوع نگاه به چشم انرزی و قابلیت خود را از دست داده است یعنی در مقابله با حافظه شعری مخاطب و یا تاریخ ادبیات از جلوه و اثر گذاری خالی شده است مانند باطری ماشینی که خالی شده باشد و دیگر قدرت حرکت و انفعال نداشته باشد
حمید جان
نه تنها این نوع استفاده جلوه ی خود را در برابر حافظه مخاطب از دست داده است بلکه به نظر می رسد این نوع استفاده در مقابل اشعار تولیدی خود حضرت عالی نیز رنگ و تازگی ندارد
در کتاب "در خواب هایم قدم بگذار " از جناب عالی اتفاقات شاعرانه تری با همین چشم صورت گرفته است
خصلتی عزیز
زنجموره های عاشقانه پایانی غزل نیز تکراری فاقد کشف و تازگی است
بیت پایانی شعر نیز به شدت بیرون افتاده از غزل است
در بیت " افتاده دل از چشم بهار اور دلدار
یا باز خدا خواسته تغییر قضا را "
ترکیب وصفی چشم بهار اور افزاینده موصوف و در حد عالی است گرچه کل تصویر سازی که در این بیت شده است چیزتازه ای همراه ندارد اما همین ترکیب نجات دهنده بیت است
حمید عزیز در همین بیت فرموده ای افتاده دل از
عزیز من این دل به چه مقوله حسی و قابل درکی ارجاع دارد چه اجباری است که در هر شعری از این چشم و دل بیچاره کار کرد گرفته شود خوب مرد حسابی راحت بگو
افتاده ام از چشم بهار اور دلدار
رک گویی ام را ببخش ان را به حساب صمیمیت و دوستیمان بگذار خودت از علاقه ام به تو وشعر ت آگاه هستی
زبان این غزل خوب و احساس بر انگیز بود که البته از حمید خصلتی همین هم انتظار ست


حمید خصلتی
1394/9/20 در ساعت : 19:1:18
سلام وسپاس به خاطر اینکه بی مزد ومنت همیشه به من لطف داشته ای صادق بزرگوار. به همه نوشته ها وگفته هایت احترام می گذارم وتوصیه هایت را بگوش جان می شنوم. فقط با عبارت شعرهای تولیدی موافق نیستم. چرا که هر شعر برای من جز یک اتفاق نیست واگر کوشش بود شاید باید بیشتر از این قلم می زدم وتولیدات بیشتری داشتم.از زحمتی که میکشید چه در نقد شعر من چه در نقد شعر دوستان بسیار سپاسگزارم واز همه زحماتی که ذر انجمن های متعدد می کشید منت دارم.پیروز وزنده باشید.توصیه هایت را به گوش جان می شنوم. یاحق
نام ارسال کننده :  حمید معلم زاده     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
دنیا همه آیینه ی در حال سماع است شاید که به تصویر کشد زلف شمارا درود فراوان جناب خصلتی! ... تصویر دل انگیزی ست.
فواد شجا ع الدینی
1394/9/19 در ساعت : 22:15:23
بسیار زیباست و پر معنا
موفق باشید
دنیا همه آیینه ی در حال سماع است
شاید که به تصویر کشد زلف شمارا

می خواهی اگر فتنه وآشوب بخوابد
باید که به مسلخ ببری آینه هارا
حمید خصلتی
1394/9/20 در ساعت : 10:20:31
سپاس شاعر. لطف تان مدام
محمدمهدی عبدالهی
1394/9/19 در ساعت : 19:54:57
سلام و عرض ادب جناب خصلتی عزیز
درود بر شما
شاعر بمانید و برقرار
حمید خصلتی
1394/9/20 در ساعت : 10:19:23
سلام.ارادتمندم شاعر.
داوود خانی لنگرودی
1394/9/21 در ساعت : 8:38:5
"ما خیل سونامی زده ی موج پرستیم
از سیل فنا ترس بود مرغ هوا را "
مرحبا
حمید خصلتی
1394/9/21 در ساعت : 10:34:26
سپاس شاعر.زنده باشید
محمدرضا جعفری
1394/9/19 در ساعت : 21:22:34
درود..............
دنیا همه آیینه ی در حال سماع است
شاید که به تصویر کشد زلف شمارا
می خواهی اگر فتنه وآشوب بخوابد
باید که به مسلخ ببری آینه هارا
حمید خصلتی
1394/9/20 در ساعت : 10:20:1
سلام.ممنونم از حضور ونطرتون بزرگوار
بازدید امروز : 3,922 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,960,315
logo-samandehi