هشدار که ره دورو سفر حادثه خیز است
پا روی خط تیغ پر از خون و ستیز است
خالی زخطر نیست لب بر لبه ی تیغ
هر حادثه آبستن یک نقطه ی ریز است
قبل از که زنی مهر به طو مار بیا ندیش
خون چه کسی رنگ دوات سر میز است
خار است که بر پرچم تو صورت گل زد
زار است ولی خار مگیرش که عزیز است
خود خواهی و، بد بینی و، دیگر نپسندی
افسوس که ویرانگری از این دو سه چیز است
فر یاد از آن خانه که فکر زن و مردش
مشغول به یک تو طعه ی عهد گریز است
دنیای کمال است همین دفتر تفریح
دریای بلوغ است ، چه کس اهل تمیز است ؟
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1394/10/8 در ساعت : 22:48:47
| تعداد مشاهده این شعر :
698
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.