هجران مثل از سیاهی چشمانت
من عاشق خوش نگاهی چشمانت
یک چشم تو عشوه ریز و آن یک خونریز
دل خون شده در دو راهی چشمانت
*
یک چشم تو گویدم بیا با عشوه
یک چشم تو گویدم برو با شکوه
جانم بستان و بوسه بارانم کن
گر عاشق من نبوده ای، با رشوه
*
الحق که نبوده حیله در طینت چشم
رو راستی از ازل شده ثروت چشم
در درس دروغ نمره اش صفر شده
تابلو شده شادمانی و محنت چشم
*
چشمان تو دلبرانه برد از من تاب
باروبنه بست و رفت از چشمم خواب
من تشنه ی تو شدم ، نمک گیرم کرد
تا داد به من چشم وفادارم ، آب
*
ای چشم تو عاشق کش و عاشق شدنی !
وی عطر تو رشک آهوان ختنی
وقتی لبت از عشق و وفا دم میزد
چشمت به اشاره گفت پیمان شکنی !.
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/10 در ساعت : 11:22:34
| تعداد مشاهده این شعر :
42180
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.