این «دزد» مادرزاد چون کالایی از دل می برد
گه « درد» مادرزاد را منزل به منزل می برد
شان نزول این غزل یکباره غوغا می کند
این آیه های «لال» را در سوره دل می برد
گندم شروع قصه و سیب و فریبی، حیف شد!
«کلک»ازل این قصه را محفل به محفل می برد
بیداد از جور قلم، شعری چنان می زد رقم
«داد» از درونم تا قلم اینگونه مشکل می برد
رد محبت می رود تا آسمان واژه ها
«رادار» قلبی خسته را از خاک تا گل می برد
چونان سواری می روم از شهر عقل و عافیت
«موم » قلم در دست دل ، جانم به محمل می برد
در یادبود یاد تو خطی به شعرم می کشم
«این واژه های بی طرف » موجی به ساحل می برد
زهرا علی بابایی
تاریخ ارسال :
1394/10/22 در ساعت : 19:2:16
| تعداد مشاهده این شعر :
758
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.