ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مردی که تیر دید و گلو را گرو نهاد
(در طلیعه بهاری رجب، جای طلایه داران مدافع حرم سبز)

گفت آن زمان که صاحب غیرت قیام کرد
ابرو گشود و روی به سوی خیام کرد

بازو گشود و عزم شکار جبال کرد
توسن دواند و سایه خیال محال کرد

خورشید جان گرفت، که بوی وفا رسید
صاحبدلی ز خیل شه لافتی رسید
***
تا هست کودکم به تماشا نمی رود
خون دلم به طارم علیا نمی رود

تا هست نعل چپ چه گشوده، چه روی زین
تا هست، کی رسد قد لیلاش بر زمین
***
فرمان گرفت اسب و سواری ز وی فتاد
مردی که تیر دید و گلو را گرو نهاد
***
خوب است کاروان که ندیده است شه تپید
اشکی ز گوشواره عرش خدا چکید

قندیل یاس بود که سویش دویده بود
یا در میان شعله گلی آرمیده بود

لب باز کرده بود و لبش بسته بود ماه
شش گوشه مقدس شیرین خیمه گاه

خاموش می شویم که صحرا چو محشر است
روی زمین فتاده تن پور حیدر است

ماه است در محاق و مهی نزد داور است
شرط وصال او مدد از جام کوثر است


کلمات کلیدی این مطلب :  محاق ، شش گوشه ، لافتی ، یاس ، پور حیدر ، کوثر ،


   تاریخ ارسال  :   1395/1/21 در ساعت : 7:39:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  616


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 5,834 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,561,794
logo-samandehi