ماشیعه ایم وعشق علی دروجودمان
مهر علیست مایه ی بود و نبودمان
گل کرده اززمان ازل عشق روی او
در تار تار سینه و در پودپودمان
دیوانه ایم وغرق جنونیم وعاشقیم
نوشیده ایم کوثر وقت شهودمان
نام علیست اسم شب احتضارمان
ذکرعلیست ورد قیام و قعودمان
بایاد «فزت ...»اش به پایان بریم ما
درپنج نوبت است به عالم سجودمان
نهج البلاغه اش شده مفتاح مشکلات
یادش شده است مایه ی عز و ودودمان
تاجان به تن بُوَد، به لبهای ماهمه
بر او و آل اوست درعالم درودمان