ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دردی که حاشا می شود

وقتی که باران می زند مشت دلم وا می شود

در وادی دلدادگی یکباره رسوا می شود

می خواستم دل بر تو و عشق تو نسپارم ولی

با دیدن روی تو دل غرق تمنا می شود

صبر از دل ما برده ای با اینهمه دریا دلی

دل می رود از دست من آهوی صحرا می شود

چون بار هجران برده دل،  داغ فراوان برده دل

دل چون که بی زنگار شد، آیینه معنا می شود

این واژه ها روح مرا تا آسمان ها می برد

حال غزل با اینهمه گاهی معما می شود!

تا جذر و مد این قلم جان را به ساحل می کشد

شور غزل در دفترم چون موج دریا می شود

گاهی طبیبی درد را یک نسخه درمان می کند

درمان ندارد تا ابد دردی که حاشا می شود....

          زهرا علی بابایی


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/3/17 در ساعت : 12:54:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  783


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  مژگان زند     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
خیلی زیباست ،

سلام و ادب و ارادت ،

مژگان نازنین خوب به یادم مونده چقدر باوقار و دوست داشتنی بودی عزیزم

ممنون از محبتت، دلم می خواد که ازت خبر داشته باشم فقط نمی دونم باز هم به این صفحه دسترسی داری که من شماره بذارم و بتونم پیدات کنم؟!

نام ارسال کننده :  مژگان زند     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
خیلی زیباست
نام ارسال کننده :  مژگان زند     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
خیلی زیباست
حسین غریب
1395/3/18 در ساعت : 12:45:58
چون بار هجران برده دل، داغ فراوان برده دل

دل چون که بی زنگار شد، آیینه معنا می شود

مثل هميشه پربار...
زهرا علی بابایی
1395/3/18 در ساعت : 12:58:44
سلام و ادب
سپاسگزارم از حسن نظر شما
صمد ذیفر
1395/3/17 در ساعت : 15:6:37
سلام
درود بر شما بانو علی بابایی گرامی
زیبا سروده اید ...
پاینده باشید
<>««««««::::><<>><::::»»»»»::::<>
گاهی طبیبی درد را یک نسخه درمان می کند
درمان ندارد تا ابد دردی که حاشا می شود....

<>««««««::::><<>><::::»»»»»::::<>
زهرا علی بابایی
1395/3/17 در ساعت : 19:1:52
سلام و ادب خدمت شما استاد



سپاسگزارم
از حضور و حسن توجه شما
بازدید امروز : 16,126 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,572,086
logo-samandehi