ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شعر طنز این زن دوم!...
شعر طنز این زن دوم!...
از: داوود خانی لنگرودی


این زنِ دوم که با من هی مــــــــدارا می کند
مو به مو، هر آن چه را می گویم اجرا می کند،

"من بمیرم از برایت" می کند، یا می زند 
بوسه بر پیشانی ام، کار مسیحا می کند،

صبح می آرد برایم چای داغ تازه دم      
صرف با من عصر را در کافه تِریا می کند،

هفته ای یک روز در زیباکنار و انزلی     
عصرهای جمعه با من میل صحرا می کند،

شب که می آید دقیقاً رو به رویم ساعتی
می نشیند منچ و شطرنج و دَبِلنا می کند،

دوش می گیرد همیشه ساعتی مانده به خواب
  بعد با یک آینه خود را تماشا می کند،

 اندکی بالا و پایین می زند با خُرّوپف 
مطمئنم هر شب اما خواب دنیا می کند! ...
**
دفتر کارم حضورش دایمی وُ، جالب است:
پای چک را او به جایم مهر و امضا می کند
 
وارثی چون من ندارم از زمین و خانه او،
می نشیند جای من هم فکر آن را می کند

گرچه روزی صد گره از کار من وا می کند    
فکر بعد از مرگم وُ روز مبادا می کند

من از او راضی و او هم خرم و خندان و لیک
روزگار آن گونه می خواهد به ما تا می کند!

18 خرداد 1395 خورشیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر طنز ، طنز ، زن دوم ، داوود خانی لنگرودی ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1395/3/29 در ساعت : 13:28:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  2126


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1395/4/2 در ساعت : 8:38:35
درود!خواندم.
داوود خانی لنگرودی
1395/4/2 در ساعت : 9:33:53
سلام و سپاس فراوان
بازدید امروز : 15,066 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,459
logo-samandehi