دورگلدسته!خوش به حال كبوتران شماكه فرودي شنيدني دارند/مي شودبافرودشان حس كردكوچه دركوچه آسمانت را
دور گلدسته شهیدت دید، بال بال کبوترانت را
محو گلدسته ناگهان حس کرد ،گونه هایش نم اذانت را
خوش به حال کبوتران شما ،كه فرودي شنيدني دارند
می شود با فرودشان حس کرد،کوچه در کوچه آسمانت را
همه ی آفتاب گردان ها،رو به سمت ضریح وا شده اند
جلوه ي کوچکی ست فروردین،وسعت باغ ارغوانت را
به زمین دوخت باز چشم ترش ،حبه درحبه زخم بر جگرش
گریه سرداد وآن طرف تردید،قسمت شعله دشمنانت را
لعن ماءمون که بر لبش رویید،ابن ملجم مقابلش رقصید
کرد نفرین به هر دو کافر کیش ،تا ببیند خط امانت را
دعبل آمد نشست پهلویش ،قطعه قطعه قصیده اش را خواند
دید در خلسه ای پیاله به دست، باده نوشان بی نشانت را
دید((اباصلت))را که بر بدنت،نیمه شب با کسی نشسته غریب
دستمالی به تسلیت می داد،ماه خوش لهجه ی جوانت را
آه دریا اگر می آوردم ،با خودم از جنوب کشورتان
برکه ای کوچکم چه بنویسم ،حجم اندوه ماهیانت را؟!
سر به زانو دوباره زمزمه کرد،مقتل غربت شهیدت را
روضه ای خواند وانتظار کشید،سیبی از روضه ی جنانت را
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/16 در ساعت : 7:1:58
| تعداد مشاهده این شعر :
1201
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.