ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تصویر ذهنم سایه گم کرد


 



تصویر ذهنم



سایه گم کرد



در کشور بیخودی........او رفت



و خلوتِ من درد کرد!



و شعرِ قبلم قافیه را



در غم نشاند



کاش



حس را میدیدم در جشنِ فنا



در جشن خدا



در جشن خودی



کاش



در تابلوی وجود، رنگ تو نمی بود



و من رنگامیز نمی شدم



ودر نقاشیخانه ها نقش دل نمی زدم



کاش



اوضاعِ درد ،جنون در من نمی آورد!



ونبوغِ صحرا دل نمیخورد



و لیلی خانۀ ذهنم وَهم نمی کاشت



کاش



صدای آسمان را از بصیرم دور میکردم



و در زمین، عشق میخوردم



کاش



خدای دستانم بُروز عنان را میگیرفت



و در نقشِ پا، او را گم نمی کرد



و خاک بر صورتم نمی خندید



کاش



الهام خانۀ اسرارِ غیب نمیگفت



و من حلاج نمی شدم



کاش



درخود آشیان عقبا نمی ساختم



و در بیخودی بال و پر نمی زدم



کاش



احساس کدۀ فطرتم در حس...



همه را می اندیشید!



و شکسپیر عاطفه ام در فکر او میرفت



کاش



 الفاظِ جنون ،در "من" پیدا نمی شد



و دیوان در دیوان نمی ماند



و واژه ی" عشق " را در شوقِ قلم نمی نوشتم



و دفترم را در بیحسی نمی خواندم



کاش



دلکاری من در وحدتِ فنا بود



و در بقا کثرت می تکاند



و آیینه زده ی او میشدم



و در جنسم روح می ماند



کاش



در مژگانِ نظرم



زهر تو نمی بود



و در بستر بیخودی ،خود را نمیدیدم



و در خود نمیرفتم.....!


کلمات کلیدی این مطلب :  تصویر ، ذهنم ، سایه ، گم ، کرد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/17 در ساعت : 10:19:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  1135


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/7/17 در ساعت : 17:46:54
عبدالله جان .شما که بدین شیوه خوب می پردازی چرا سنتی را رها نمی کنی؟بهترین اثری که از تو خواندم این بود.ازین دست افزون کن.

سپاس
بازدید امروز : 4,285 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,719,753
logo-samandehi