آنچه مي خوانيد بديهه سرايي هاي دوستان در تالار گفتگوي 27 دي ماه است...
اين گفتگوها جالب است اما باشد كه به مدد دوستان، تالار گفتگو فرصتي باشد براي بحث و تبادل نظر جدي و دلسوزانه در باره موضوعات مختلف در حوزه ي شعر...اميد كه با برنامه ريزي و اطلاع رساني بيشتر و همكاري دوستان اين تالار در آينده فضاي مناسبي براي يادگيري بيشتر و تبادل تجربيات ارزشمند باشد.
ضمنا بنده را عفو بفرمائيد من بيتها را بي كم و كاست نوشته ام.
قادر دلاور نژاد: دوباره از ده شب آمدیم تا ده شب
مهدي نور قرباني: دوباره از ده شب آمدیم تا ده شب
که هست هرشبه اینجا قرار ما ده شب
صالح سجادي: بگو به قزوه که راحت بخواب تا ده صبح
که قادر است در این ورطه ناخدا ده شب
مهدي نورقرباني: کسی ز مردم چت روم ز یاریش برخواست......
همان که گفت دیشب قرار ما ده شب !!!!
سيد محمدمهدي شفيعي: شکسته میشود انگار سد چون و چرا
که سیل شعر بدیهه شود رها ده شب
مهدي نورقرباني: عجب مدیریتی دارد این اتاق خموش
چه چیز شد نصیب ما در این فضا ده شب!!!!
پروانه بهزادي آزاد: به بيت بيت غزل ها دخيل مي بندم
براي شعر بگيرم مگر شفا ده شب
محمد روحاني: سلام بر همه آنان که خواب و بیدارند
چرا برای چه شد انتظار ما ده شب؟
محمد روحاني: هوا پس است اگر قزوه نیست در تالار
بدون قزوه هوا نیست آن هوا ، ده شب
احسان اکابری: چه می شود که همیشه بجا ببینم من
بساط منقل و وافور با شما ده شب
محمد روحانی بساط منقل و وافور را مکن برپا
که می شود سبب زحمت شما ده شب
مجید مه آبادی: همیشه لعنت من رابرای او بفرست
به او بگو که پدر سگ نگو! بیا ده شب
سید محمد مهدی شفیعی: مجید جان غزلت بوی حرف بد ندهد
که راضی از همه باشد خود خدا ده شب
محمد روحانی : شبی خوش است ولی حرفی از پدرسگ نیست
به او بگو سخنی نرم و آشنا ده شب
محمد روحانی : اگر چه از ده شب هیچ کس مهیا نیست
مجید جان مشکن چهره ی حیا ، ده شب
سید محمد مهدی شفیعی: مقصرش به خدا گاری سر کوچه است
که میدهد دهنم بوی باقلا ده شب
مهدی نورقربانی: و مبتذل شده اشعار شاعران اینجا...
شدست چت روم قزوه چه با صفا !!!ده شب
مجید مه آبادی: اگر خدا غزلم را به سمت بد بکشاند...
دهان چگونه ببندم دوباره وا ....ده شب
مهدی نورقربانی: کسی زیاری استاد پا نشد انگار....
همان که گفت آنشب قرار ما ده شب !!!
سید محمد مهدی شفیعی: اگرچه شعر بدیهه است و واژه می آید
مکن هرآنچه رسید از دهان، رها ده شب
احسان اکابری: دوباره محتسب آمد گرفت جامه ی ما
چه خورده ای تو دگرباره ناقلا ده شب ؟
مهدی نورقربانی: و فکر کردم اینجا چه بحث ها باشد....
ببین که شعر ادب رفته تا کجا ده شب !!!
محمد روحانی : یکی نگفت که هستند دوستان در خواب
سخن بگو کمی آهسته ، بی صدا ده شب
سید محمد مهدی شفیعی: "دوباره محتسب" ات بوی "اعتصامی" داشت
چقدر مست گرفتیم بچه ها ده شب!
محمد روحانی: بخواب قزوه که شب تا به صبح بیدارند
درین اتاق ، غزلهای آشنا ده شب
حمید خصلتی: قرار هر شبمان شعر یا مشاعره نیست
اگر چه دیشب مان شد غزل سرا ده شب
حمید خصلتی: اتاق گفتگوی شاعران پارسی است
برای بحث و یا نقد شعر ها ده شب
حمید خصلتی: معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است اگر با بدیهه ها ده شب
احسان اکابری: بساط ماشده گرم از حدیث آمدنت
ترا به جد بزرگت ز ره بیا ده شب !
محمد روحانی : نسیم صبح که از کوچه سحر آمد
ببین که پر شده تالار از دعا ده شب
پروانه بهزادي آزاد: اگرچه خسته ام از كارهاي روزانه
غزل كشانده به تالارها مرا ده شب
مهدی نورقربانی: و ما دگر برویم توی رختخواب اکنون....
نمازتان نشود بچه ها قضا..ده صبح
---------------------------------------------------------------------------
قرار و وعده ي ديدار يادمان نرود
و نقد جدي اشعار يادمان نرود!