ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مشمول الطافش اگر جای تو حتی پشت در باشد
سخت است وقتی که بدانی آبرویت در خطر باشد
هم چون درختی راه و اطراف تو مملو از تبر باشد

لبخند تلخت را بدوزی بر لبت چون دلقکی خسته
اما به روی صورتت پیوسته از غم چشم تر باشد

سخت است وقتی که ببینی خانه ات درگیر طوفان است
حکمی برایت آمده در پشت مامورش پسر باشد

از پشت خنجر می خوری در این نفاق آباد تنهایی
آماج تیغی باز هم گیرم که در دستت سپر باشد

تنها به دنبال کسی تا بشنود این بغض تلخت را
حتی برایت گوش های حافظ شیراز کر باشد

تو بی جهت در تاکسی با بغض خود درگیر و ابرآلود
راننده کد می داد در شیراز شاید یک نفر باشد

می گفت یک شاهچراغی هست  در بالا بلند شهر
از جنس سلطان خراسان همه را او در نظرباشد

مربع

حالا نشستم چون پری در باد از غم ها  رها اینجا
مشمول الطافش اگر جای تو حتی پشت در باشد


مجتبی اصغری فرزقی (کیان)
کلمات کلیدی این مطلب :  شاهچراغ ، کیان ، اصغری ، خراسان ، سلطان ، غم ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/5/31 در ساعت : 9:23:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  740


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حسین غریب
1395/6/4 در ساعت : 10:8:0
از پشت خنجر می خوری در این نفاق آباد تنهایی
آماج تیغی باز هم گیرم که در دستت سپر باشد


سلا و درود و تبريك
محمدرضا جعفری
1395/5/31 در ساعت : 16:43:34
درود استاد.........واقعا عالی ست
خدابخش صفادل
1395/5/31 در ساعت : 22:16:17
درود!خوب بود،به شرطی که وزن این مصرع را درست کنی:اما به روی صورتت همیشه ازغم چشم تر باشد/بنویسی:اما به روی صورتت پیوسته ازغم چشم تر باشد.
محمدمهدی عبدالهی
1395/5/31 در ساعت : 22:57:34
سلام و عرض ادب برادر عزيزم
درود بر شما
مويد و منصور باشيد
بازدید امروز : 501 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,986,991
logo-samandehi