ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مادر


دلم هوای شما کرده بی هوا مادر

که بیت بیت غزل می زند صدا: .... مادر


 



حروف شعر پر از عطر یاس میگردد

همین که ذهن قلم گوید از شما مادر


 



همیشه شاعر بیتاب وقت توصیفت

شود اسیر و زمین گیر واژه ها مادر


 



سری به وادی احساس میزنم تنها

قدم قدم که رسم تا به انتها مادر


 



غمی به سوی شما میکشد مرا اما

عبور ثانیه ها میکند جدا مادر

 



مسیر کوچه ای از ازدحام مسدود است

غبار و دود و هیاهو و ماجرا مادر


 



میان همهمه چشمم به خانه ای افتاد

که هیزم است فراوان بر آن سرا مادر


 



چه هیزمی همه اش کینه است سرتاسر

که شعله میکشد از ارض تا سما مادر


 



تمام آینه ات را غبار میگیرد

همینکه میشکند قامت دعا مادر


 



چگونه پشت دری بینمت که میسوزد؟

چگونه هضم کنم داغ کوچه را مادر؟


 



و کاشکی که نمی دید چشم لبریزم

دو دست بسته ی دل را در این عزا مادر


 



چقدر گفتم و گفتم ز کربلا اما

برای من که مدینه ست کربلا مادر


 



برای من که کمی شاعر شما هستم

شبیه دفن شبانه ست بوریا مادر


 



کجاست ذهن مشوش بگو که بر گردد

بگو که دق نکنم....«درد آشنا مادر»


 



دوباره شاعر بی تاب ، واژه ها زندان

نمی شود دل تنگم دمی رها مادر


 



زمین نخوردم و دیگر نمیخورم هرگز

به مهر دست مرا هم گرفته تا مادر


 



همان که تا غم خود کوچه کوچه ام می برد

همان که می بردم باز تا خدا ...«مادر»


کلمات کلیدی این مطلب :  مادر ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/19 در ساعت : 14:30:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  1065


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/7/19 در ساعت : 14:58:46
من حیث المجموع سوکسرودی تاثیرگذار و صمیم است.البته در مصراع اول بیت اول اگر بگویید:دلم هوای تورا کرده بی هوامادر...از جهتی زیباتر است و کمبود «را»را جبران می کند.شما محترمانه تر اما تورا صمیمانه تر است.در بیت کلمه ی ارض هم سهوا عرض درج شده است. شعر بی نقص است اما در بیتهای میانی فرودهایی دارد.بیت مقطع هم حسن ختام قابلی است.این شعر را که مصداق شعرهای جوششی است پسندیدم.
-----------------------------------------------------
سلام ودرود بر استاد گرانقدرم

برای بیت اول در دفتر شعرم هنگام نگارش تورا نوشته ام اما به همان دلیل که زیرکانه حدس زدید شما جایگزین شد غلط املایی هم رفع شد که واقعا جای تعجب داشت باید سری به کتابهای دبستان بزنم

ممنون از حضورتان
بر قرار و بر مدار
یاعلی
اکرم بهرامچی
1390/7/19 در ساعت : 21:18:1

زمین نخوردم و دیگر نمیخورم هرگز

به مهر دست مرا هم گرفته تا مادر




همان که تا غم خود کوچه کوچه ام می برد

همان که می بردم باز تا خدا ...«مادر»

سلام آقای رستگار
دو بیت پایانی خیلی عالی ست/یاحق
سید حکیم بینش
1390/7/19 در ساعت : 18:1:23
با سلام به شما
غزل بسیار زیبایی بود
می توانست تعداد ابیات کمتر و شعر محکم تر باشد
شجاعت این است که گاهی شاعر از دست بعضی قافیه ها فرار کند همین
موفق باشی
------------------------------------------
سلام و درود جناب بینش عزیز
حتما تذکرتان آویزه گوش میشود به یاری خدا
ممنون حضورتان باعث دلگرمی شد

بر قرار و بر مدار
یا علی
ابراهیم حاج محمدی
1390/7/19 در ساعت : 15:10:27
سلام بر شما / اشتباه املائی کلمه ی ارض را در این مصرع اصلاح فرمائید {که شعله میکشد از عرض تا سما مادر}
---------------------------------------
سلام و درود جناب حاج محمدی عزیز

ممنون از دقت نظرتان
اصلاح شد

بر قرار و بر مدار
یا علی
مصطفی پورکریمی
1390/7/19 در ساعت : 21:44:4
سلام جناب آقای سید حسن رستگار گرامی
چگونه پشت دری بینمت که میسوزد؟

چگونه هضم کنم داغ کوچه را مادر؟

غزلی با صلابت ، تأثیرگذار و حزن انگیز بود .البته ارتباط برقرارکردن با این بیت کمی برایم مشکل بود:

برای من که کمی شاعر شما هستم

شبیه دفن شبانه ست بوریا مادر
و البته این دو بیت هم با بقیه فاصله دارد هم تکراری ست و هم با زبان حاکم بر این غزل بیگانه است.

چه هیزمی همه اش کینه است سرتاسر

که شعله میکشد از ارض تا سما مادر
....
زمین نخوردم و دیگر نمیخورم هرگز

به مهر دست مرا هم گرفته تا مادر
باز هم معذرت می خواهم...........موفق باشید.
ناصر عرفانیان
1390/7/19 در ساعت : 16:23:22
باسلام درود جناب آقای سید بزرگوار رستگار عزیز آفرین صد ها آفرین خیلی عالی دل سوزانه

و صمیمی بود واقعا استفاده کردیم احسنت سر سبز وموفق باشید
------------------------------------------------
سلام و درود جناب عرفانیان عزیز

ممنون از حسن توجه شما که مایه مسرت است

بر قرار و بر مدار
یا علی
مژده ژیان
1390/7/20 در ساعت : 8:37:49
درود بر قلمي كه اينگونه شيوا و در خور ز حرمت قدسي مادر مي نگارد..

غزلي خواندني و به ياد ماندني بود.

بر قرار باشيد
بازدید امروز : 4,181 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,798,235
logo-samandehi