درود..........آجرک الله افتاده بود سايه ي دستي به روي آب حالا فرات از هيجان ايستاده بود پايين تر ازهميشه ي خود بود آفتاب در چشم هاي مرد جوان ايستاده بود دشتي پر از سوار به او خيره مانده بود عبّاس در برابرشان ايستاده بود
|
درود بر شما و بر قلم گرم و گیرای شما
|
|
|
سلام بر ابالفضل درود بر شما،آموختیم استاد
|
درود بر استاد صفادل عزيز مأجور باشيد
|
سلام .درودبرشمااستادگرامی وتولدتان مبارک .
|
شاعر! هنوز دفتر خود را نبسته اي با ما بمان و شعر بخوان،ايستاده بود! در چشم هاي باورمان خيره مي شود "او در كدام سمت جهان ايستاده بود؟" از عمق زخم هاي به جا مانده مي سرود مردي هنوز دل نگران ايستاده بود! درود بر شما
|
درود استادصفادل عزیز بسیارزیبا وماندگار بود.دست مریزاد سرافرازباشید ومأجور درآستان حضرت ابوالفضل(ع)
|
در چشم هاي باورمان خيره مي شود "او در كدام سمت جهان ايستاده بود؟" از عمق زخم هاي به جا مانده مي سرود مردي هنوز دل نگران ايستاده بود! درود استاد . ماجور باشید
|
مردصفا دلي كه خدا بخش نام داشت در "تند باد واژه "چسان ايستاده بود؟ سلام اجرتان با سرور آزادگان عالم حسين (ع)
|