ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای قربانیان دو حادثه اخیر
برای قربانیان دو حادثه اخیر-ضمن تسلیت به خانواده هایشان-:    

زنان چه نوحه گرند این چه سرنوشتی بود
چه چشم ها که ترند این چه سرنوشتی بود
از آه و دود و غبار آخرین نفس ها هم
مدام شعله ورند این چه سرنوشتی بود
به روی عقربه ها خاک مرگ پاشیدند؛
که سرد می گذرند این چه سرنوشتی بود
صدای درد بلند است و ... مردها؛ بی درد
در عالم دگرند این چه سرنوشتی بود
گذشت آنچه که رخ داد چند ساعت قبل
جنازه می شمرند... این چه سرنوشتی بود
#مطهره_عباسیان
کلمات کلیدی این مطلب :  شهادت زائران، تصادف مسافران ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/9/6 در ساعت : 21:49:23   |  تعداد مشاهده این شعر :  1137


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

افرا عسکریان
1395/9/24 در ساعت : 17:54:4
درود

در جواب جناب آقاي رضا محمد صالحي بايد بگويم
من در خصوص آن دو اثر نظرم را گفتم اگر چه ارزش هنري اين آثار در حد بسيار پاييني است و نياز به اين همه كشمكش و بحث و جدل ندارد .با اين وجود من حاضرم با حضور استايدي كه شما و جناب خصلتي معرفي مي كنيد نظم بودن اين دو اثر را ثابت كنم.

و جهت اطلاع خدمت شما دوست عزيز عرض كنم به اشعار برگزيده اين سايت جايزه نوبل ادبيات
نمي دهند كه من بخواهم به برگزيده شدن اين آثار خرده بگيرم.بهتر است تهمت نا روا به كسي نزنيد دوست عزيز ..من اگر در جشنواره اي هم معترض بوده ام كه منكر نمي شوم .شك نكنيد با سند و مدرك حرف زده ام .مثلا همين شعرايي كه با مقام معظم رهبري ديدار مي كنند.به نظر شما همه شاعرند و شعرشان برجسته!؟..نه مافياي هنر و دست هاي پشت پرده بسياري باعث مي شوند تا شاعران برجسته نتوانند با رهبر ديدار كنند و تنها افراد ي با واسطه در آن محفل معنوي و عاشقانه حضور پيدا كنند.اين سايت هم شعريت اثر برايش مهم نيست شخص برايش مهم است.بيچاره شعر و بدبخت شاعر اين زمانه.
مانا باشيد
افرا عسکریان
1395/9/17 در ساعت : 21:36:55
سلام

با احترام

بايد بگويم اين اثر نظم است و شعر نيست

نه رديف توانسته به اين اثر شعريت ببخشد

نه قافيه ها و نه وزن

ساختماني ساخته شده

بي پرده
بي پنجره
بي در
بي ديوار

نمي خندم

ولي گريه مي كنم

كه چرا اين اثر برگزيده شده در اين سايت

مانا باشيد
حمید خصلتی
1395/9/20 در ساعت : 20:19:50
درود واحترام به دوست عزیزی که در باره این شعرنظری از روی کم لطفی داده اند.اگر باز هم این عزیز متهمم نکند چند نکته ای در باب دفاع از این شعر میگویم.دوست عزیز فرموده اند که این نظم است وشعر نیست،درست ودقیقا مانند همان نظری که چند وقت قبل در مورد شعری یک دوست دیگر گفته بودند.در ان مورد هم به ایشان پیشنهاد کردم دلایلشان را برای عدم شعر بودن این اثر بگویند که جز بد وبیراه واتهام زدن به بنده چیزی نگفتند.این بار من متهم می کنم شمارا دوست عزیز جناب افرا عسکریان.اگر چیزی در باب شعر بودن یا نبودن اثری میدانید باز گو بفرمایید وگر نه حداقل از جانب بنده به کلی گویی متهم خواهید شد. دوست عزیزم این شایبه برایم به وجود آمده که شما هر از چند گاهی فقط برای مطرح کردن خود انتقاد هایی را که اصلن وارد نیستند به یک شعر وارد می کنید. دوست من اگر نطری دارید ودلایلی باور کنید همه خوشحال میشویم نظر مبسوط شما را در باره اثر بدانیم نه اینکه فقط بگویید شعر نیست. واتهام بزنید وگریه کنید برای انتخاب شدن یک اثر. وحال به گفته ابوالفضل بیهقی به سر قصه می شوم.

قصد نقد شعر را ندارم که برای نقد عادت دارم وقت زیادی بگذارم وفعلن این امکان برایم فراهم نیست اما به چند نکته شما را دقت میدهم تا فقط شعر بودن این اثر روشن شود والبته شما وخودم را به مطالعه دعوت می کنم.یک ویژگی شعر این است که فقط به درونه ی زبان ارجاع میدهد نه به برونه ی آن. دیگرآن که فقط خبر رسانی صرف نمی کند.شعر همچنین محل صدق وکذب نیست.یعنی نمی توانیم بگوییم فلان نکته ای که شاعر در فلان جا گفته در وغ است. دیگر آنکه از لایه های مختلف تخیل استفاده می برد وطبعا تصاویری خاص را ایجاد می کند. این تصاویر واین یک دو ویژگی کوتاه که گفته شد انفعال وتاثیری خاص در مخاطب ایجاد می کند.فقط نمونه می اورم وبعد سکوت می کنم.

شاعر بعد از اینکهدر بیت اول گزارشی خبری از یک اتفاق میدهد والبته قدرت شاعرانگی آن کمتر است نسبت به بقیه ابیات ،در بیت دوم می گوید:

از آه و دود و غبار آخرین نفس ها هم مدام شعله ورند این چه سرنوشتی بود

شعله ور بودن اختصاص به چیز هایی در محیط طبیعی دارد که قابل شعله ور شدن باشد.اما شاعر آه و دود وغبار آن هم برخاسته از آخرین نفس های آدم ها را شعله ور کرده. تصور کنید آه شعله ور شده باشد،غبار شعله می کشد،دود شعله می کشد.این یعنی کاری که شعر می تواند بکند ،یعنی از قابلیت های زبان برای تصاویری که در واقعیت وجود ندارد استفاده کند.

به روی عقربه ها خاک مرگ پاشیدند؛

که سرد می گذرند این چه سرنوشتی بود

این یک تصویر فراواقعی است که از ما بهتران به آن سورئالیسم می گویند.عقربه های کوچکیی تصور کنیم که روی ان خاک مرگ پاشیده،این خود یک تصویر بکر شاعرانه، دیگر اینکه خود خاک مرگ یعنی چه؟این هم یک اتفاق شاعرانه یی دیگر.دیگری حرکت سرد عقربک هاست. در دنیای مادی حرکت کند وتند،آرام وسریع داریم اما حرکت سرد چه صیغه ای است. این همان صیغه ی شعر است که حرکت وسرد را به عقد هم درآورده واز ان شعر ساخته است.

صدای درد بلند شده است. درد هم درد می کشد اما کسانی که باید درد بکشند ونام مرد را یدک می کشند از درد خبر ندارند.از این بیشتر از شاعر چه انتظاری داریم. دوست داریم خود کشی کند با واژه ها تا بگوییم شعر گفته است؟مگر اینکه معترض گرامی بر این شعر به گفته ی شاعر در بیت بعد در عالم دیگری باشد.عزیزمن اینها که گفتم خدای ناکرده وهن وتوهین نیست. فقط صدای بلند دفاع است از شعر هایی که به تیغ های مختلفی جراحت برمی دارند.نظم به آن ابیاتی گفته می شود که فقط وزن داشته باشند واز تخیل وتصویر هایی که در بالا گفته شد خالی باشد.تند رفتنم را ببخشید. نمی گویم حق با من است. این حق را به شما میدهم تا جواب های بسیار کوبنده ای بدهید ولی نه انکه مثل دفعه قبل که مثال فیل وکرگدن را نفهمیده بودید وبه توهین برداشت کردید..از عزیزانی که مجبور شدند حرف های نسنجیده بنده را تحمل کنند عذر می خواهم وجناب عسکریان را دعوت می کنم به اینکه منطقی وعلمی در مورد پاره های جان شاعران نظر بدهند.

رضا محمدصالحی
1395/9/22 در ساعت : 13:26:48
به نام خدا

جناب افرا عسکریان را در یکی از جشنواره ها زیارت کردم ، البته توفیق گشودن باب آشنایی با ایشان حاصل نشد اما بر اساس آنچه از دور شاهد گفتگوی ایشان با دیگر شاعران حاضر در جشنواره بودم و با توجه به نقدهای اخیر ایشان به دو اثری که در سایت به عنوان برگزیده معرفی شده اند برداشتم این است که نقد اصلی ایشان انتخاب اشعار برگزیده است ( چه در آن جشنواره و چه در این سایت ) یعنی این شعر نباید برگزیده می شد . و لذا از بیخ منکر شعربودن اثر می شوند .
در اینکه این شعر و شعر قبلی مربوط به آقای رجبعلی زاده برگزیده هستند یا نه قضاوت نمی کنم اما این که بگوییم این دو سروده به واقع شعر نیستند واقعا بی انصافی است جناب عسکریان
به نظرم ایشان یا بطور مستدل و منطقی و با رعایت اصول نقد علمی و ادبی شعر را رد کنند و یا لااقل به برگزیده شدن اشعار اعتراض کنند ( که البته حق ایشان است و دیگران بسیاری هم به این مقوله اعتراض دارند )
و اما در خصوص این شعر جدای از نقد - که به قول جناب خصلتی تعجیل بردار نیست - باید اشاره کنم که با دلایل جناب خصلتی موافقم به خصوص بیت های 3 و 4 . این شعر ضعیف شروع شده ، در بیت های 3 و4 و به اوج رسیده و در بیت پایانی هم فرود دارد .
با ارادت و دعاگویی
صادق ایزدی گنابادی
1395/9/25 در ساعت : 17:49:0
سلام بر جنآب افرا عسگریان
دو موضوع نقد شعر و انتخاب یک اثر هنری را در جشنواره ها یا سایت با هم تلفیق نکنید همین فیلم فروشنده اصغر فرهادی که در جشنواره کن جایزه چی و چی را گرفته است به فول کارشناسان امر از اشکالات عدیده ای بر برخوردارست. به قول جناب فراستی که من او را خیلی دوست دارم فیلم فروشنده حتی به مرحله بد هم نرسیده. است یعنی زیر بد است
حفیر در صحبتی که با. استاد. بزرگ اکبر نبوی داشتم ایرادات بسیار منطقی به فیلم فروشنده وارد کردند که بنده کلا نظرم از این فیلم برگشت ولی همین فیلم در جشنواره های مختلف جایزه می گیرد اصالتا موضوع نقد با انتخاب یک اثر در جشنواره ها یا پیش خوان یک سایت دو مقوله از هم جدآیند. نقاد باید کار خود را انجام دهد داوران جشنواره ها و یا سابت ها. هم کار خود را و هر دو به یکدیگر احترام بگذارند
اکرم بهرامچی
1395/9/27 در ساعت : 13:1:38
سلام و درود بر شما
این بحث شما ها از قسمت طنز سایت هم بامزه تر بود واقعا فکر میکنم همه ی دوستان که این مطالب نقد رو دنبال میکردند با من هم عقیده هستند جالبه من اشعار آقای عسکریان رو تو این مدت خوندم و دیدم اصلا مطابق نقدهاشون شعر نسرودند البته من منتقد نیستم و فقط دوستدار شعرم /یاحق
افرا عسکریان
1395/9/21 در ساعت : 1:9:15
به نام حضرت شعر

سلام

در جواب جناب خصلتي عزيز كه انگار كمر همت بسته اند تا نظم را جايگزين شعر كنند بايد مطالبي را در خصوص اين اثر بيان كنم
قبل از آن مرا مرتكب جرم هرزگاهي آمدن به سايت و چيزي گفتن و رفتن نموده اند كه بايد بگويم من كم سعادتم و مشغله فرآوان اين جرم را هم مي پذيرم .خدا توفيق دهد بتوانم همواره در اين سايت وزين حضور داشته باشم و بياموزم

اما در خصوص آنچه در دفاع از اين شعر فرموده ايد بايد من هم به مثال هاي شما اشاره كنم

١-بيت اول كه هيچ ،نظم مطلق است همانند
چنين گفت رستم به اسفنديار!

٢-بيت دوم هم از شعله ور شدن آه و دود و غبار گفته كه تنها شعله ور شدن آه ملموس و مورد تاييد است همانند آه جان سوز و ...و آن دو كلمه ديگر كه عطف شده اند تنها براي پر كردن وزن آورده شده اند و باعث ضعف معنا و تصوير و تخيل شده اند.البته شعله ور شدن آه هم كليشه اي و مختص اين اثر نيست

٣-اشتباهي كه شما جناب خصلتي در خصوص اين اثر نموده ايد در بيت سوم بيشتر گوياست
شما فكر مي كنيد هر كس به تصاوير و تعابير و مضاميني كه شاعران ديگر بارها به زيبايي هر چه تمام تر آورده اند روي بياورد و در وزن و محتواي ديگر از آنها استفاده كند شعر گفته !؟ به نظر من تنها كار بيهوده اي انجام داده كه همان نظم گويي است
خاك مرگ پاشيدن
سردي زمان و ...بارها در ادبيات ما استفاده شده اند و چه زيبا و شاعرانه
ابيات بعدي هم اينگونه اند

واما سخن آخر
جناب خصلتي من نه دنبال معروفيتم و نه محبوبيت
بيست و دو سال در حوزه شعر و داستان و موسيقي كار مي كنم با آنكه رشته تحصيلي من كارشناس ارشد عمران است
دبير و داور و مجري و برگزيده جشنواره ها هم زياد بوده ام
چندين تن از اعضاي اين سايت هم از شاگردان من هستند
خواهشا ادبيات خود را عوض كنيد
و جانب ادب را رعايت نماييد
مانا باشيد
اما اينجا بصورت نثري منظوم و بي روح
افرا عسکریان
1395/9/25 در ساعت : 19:8:7
سلام

جناب خصلتي
شما و ياران غارتان به هيچ صراطي مستقيم نمي شويد

كسي كه خواب است را مي شود بيدار كرد اما كسي كه خودش را به خواب زده هرگز نمي شود .
بايد براي ختم سخن بگويم
نرود ميخ آهنين در سنگ

مانا باشيد
بازدید امروز : 2,424 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,975,345
logo-samandehi