ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برکه چشمان تو
در دل برکه ی چشمانِ تو ماه افتاده
چشم خورشید به دنبال تو راه افتاده

باز در بازی شطرنج دلم ماتِ تو ماند
یک طرف اسبی و بی فاصله شاه افتاده

خنده ات گم شده با سوختن خاطره ها
آتش آهِ تو در خرمنِ کاه افتاده

بی تو اما دلم از حسرت و از تنهایی
گاه برخاسته با گریه و گاه افتاده

خواستم عاقبتِ چاه "عزیزی"باشد
یوسفِ قلبِ من اما به گناه افتاده

چشم بستم که فراموش کنم قسمت من
رودهاییست که بعد از تو به راه افتاده

محبوبه راه پیما
کلمات کلیدی این مطلب :  محبوبه راه پیما ، غزل ، برکه چشمان تو ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/9/21 در ساعت : 9:4:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  2752


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1395/10/4 در ساعت : 8:48:21
در هنگام خواندن این شعربلافاصله یک نکته جلب توجه می کند وآن تمایز وبرتری مصراع های دوم بر مصراع های اول است.از همان بیت اول کاملا برتری مصراع های دوم به چشم می آید.روانی مصراع وپیام رسانی صریح وارتباط تنگاتنگ وبده بستان تقریبا موفق واژه ها باعث شده است تا مصراع های دوم موفق تر از کار دربیایند.اولین مصراع موفق که در همان بیت اول اهر چند بنست موفقیت خود را مدیون تشخیص زیبای خورشید است،ابتدااختصاص چشم به خورشید وبعد از ان استفاده درست از تعبیر کنایی چشم دنبال کسی بودن،که در اینجا با راه رفتن وراه افتادن تلفیق شده است.مصراع اول به نظرمن فقط به خاطر تتابع اضافات غیر ضروری از زیبایی افتاده وشروع ناموفقی برای این شعر است. یکی از فاکتور های موفقیت یک شعر معمولا طلیعه ی زیبا وبا پفت وبست محکم است که در مصراع اول با تغییر مکان واژه ها بلاغت ورسایی متن ضربه خورده است.به نظر می رسد عبارت در اصل این باشد که"ماه در برکه ی چشمان تو افتاده"،امااختصاص دل برای برکه وجابجایی ماه از اول سطر به آخر سطر به ضرورت قافیه این قدرت وقابلیت را از مصراع اول گرفته است.
در بیت دوم قدری این اختلال بیشتر می شود.همنشینی باز وبازی در کنار هم واستفاده از شناسه میم از یک طرف به گوشنوازی واژه ها ضربه وارد کرده واز طرفی شناسه میم شعر را بیت را به یک گله ی سطحی عاشق ومعشوقی تنزل داده است. در مصراع دوم هم بین اسب واشاه ارتباط منطقی ومنطق شاعرانه درستی برقرار نشده است.چون در مصراع اول از مات شدن استفاده کرده و در مصراع دوم از شاه افتاده سخن به میان می اید خواه ناخواه بازی شطرنج تداعی شده وشاه افتاده در میدان چندان تصویر موفقی را ارائه نمی کند.اما در بیت سوم:
خنده ات گم شده با سوختن خاطره ها آتش آهِ تو در خرمنِ کاه افتاده
همه چیز تمام است وهیچ چیز از زیبایی وانسجام کم نگذاشته است. بیت در عین سادگی تمامی ابزارها وامکانات زیبایی را در خود جمع کرده است.بیت بعد یک بیت بسیار معمولی والبته از نظر من سح پایین تری نسبت به بیت بالا دارد ونقطه قوت خاصی در ان دیده نمی شود.
خواستم عاقبتِ چاه "عزیزی"باشد یوسفِ قلبِ من اما به گناه افتاده
این بیت از دیدگاه جمال شناسانه بسیار زیبا است ونقطه عطف این بیت استفاده از تلمیح چاه ویوسف است ولی همین که یوسف قلب به گناه افتاده است می تواند نقطه ضعفی برای این تصویر سازی زیبا باشد که البته به نظر من از نگاه منتقدین دیگری اگر بر این بیت اشکال هم وارد شود چندان غیر منطقی نخواهد بود. هرچند از دید بنده چندان مشکلی به نظر نمی رسد.در بیت اخر ومخصوصا در مصراع اول ان قدری ضعف تالیف دیده می شود:
چشم بستم که فراموش کنم قسمت من رودهایی ا ست که بعد از تو به راه افتاده
"قسمت من" بعد از فراموش کنم قدری به رسانندگی معنایی ضربه وارد کرده استبرای مخاظب بلافاصله سوالاتی پیش می ایدچشم را بستم که قسمت را فراموش کنم؟چشم بستم که رودهایی که بعد از تو به راه افتاده را فراموش کنم؟یا اینکه رودهایی که بعد از تو به راه افتاده چه ارتباط معنایی با ابیات بالا دارد وبدون مقدمه از کجا پیدا شده است؟
محبوبه راه پیما
1395/10/19 در ساعت : 8:2:44
سلام و درود
من واقعا از بیاناتتون استفاده کردم
خیلی عالی بود
بعد از این سعی در بهتر شدن خواهم کرد
سپاس بیکران شاعر
علی دولتیان
1395/12/6 در ساعت : 20:11:58
دوست عزیز اگر شما در کلمه بازی
حرف ز و حرف ی را جدا جدا تلفظ نمایید خودتان متوجه خواهید شد که مشکل بر طرف خواهد شد
جناب استاد ساجدی بازی را سرهم خواند هاند که بماند یک ی هم اضافه کرده اند لذا شده بازی ی!و تصور شده پریشانی وجود دارد در خورشید به هم که اصلا مشکل و قرائت خاصی وجود ندارد
عباس خوش عمل کاشانی
1395/10/17 در ساعت : 8:14:39
با درود.این غزل زیبا به هیچ وچه و در هیچ بیت و مصراعی دچار لغزش وزنی نیست.صددرصد سالم و ازین حیث طیب و طاهر است.در روزگار ما اغلب دوستان شاعر -بخصوص جوانان-چنان خود را در هزارتوی بحور و افاعیل و لحاف هزارتکه ی عروض پیچیده اند که از اصلیت و اهلیت شعرفرسنگها دور افتاده اند.این اغلب فکر می کنند همه چیز در عروض خلاصه می شود و شاعر همه چیز تمام شاعری است که استاد عروض دان باشد ، در حالی که چنین نیست.هر شاعری را از قوطی عطاری عروض دو دانه مروارید وزن و قافیه کفایت می کند که مابقی همه خرمهره است!...وقتی شاعری خود را مستحیل در بحور مختلف و گردابهای افاعیل کند بتدریج چنان غرق می شود که دیگر نجاتش میسور و مقدور نیست.....دوست ارجمندما جناب ساجدی اما در خوانش خود دچار اشکال شده اند ورنه وزن این غزل همانگونه که عرض شد سالم است و غزل کمترین لغزش وزنی ای ندارد.من این غزل را سه بار تقطیع کردم و به کمترین اشکال وزنی بر نخوردم.
محبوبه راه پیما
1395/10/19 در ساعت : 8:3:51
سلام بر شاعر گرانقدر
ممنونم از نظر و محبت شما
چقدر خوب بیان شده بود
سپاس فراوان
جابر ترمک
1396/2/9 در ساعت : 0:32:30
درود و عرض ادب
غزل بسیار زیبایی را خواندم اصولن با مته به دخشخاش گذاشتن در شعری به این قدرت چندان موافق نیستم غزل مسیر طبیعی خود را طی نموده و به انجام رسیده است شروع شعر و پایان آن نیز به بهترین وجه انجام شده است من دوبار این شعر زیبا را خواندم نیاز نمی بینم که به تشریح بپردازم اما شاعر خوب و مسلط رسالتش را انجام داده است .
با درود و بتز درود
صادق ایزدی گنابادی
1395/10/20 در ساعت : 22:17:45
سلام بر شاعر محترم
از مشخصات مهم و اساسی این شعر تصویر سازی های انتزاعی است که متاسفانه ارجاع روشن و مشخصی ندارند
تشبیه چشم به برکه و افتادن تصویر ماه در ان و راه افتادن خورشید به دنبال ماه چه وجهی از حس و مفهوم به مخاطب القا می کند
در بیت دوم مصراع اول تصویر سازی سالمی شکل گرفته است اما مصراع دوم گرچه به شکل فریبنده ای تظاهر به تناسب با شطرج می کند اما افتادن مهره اسب و شاه به مابه ازای خاصی ارجاع ندارد
مثلا اگر می شد از المان های جنگ و نزاع چیزی به این بیت اضافه کرد شاید به منظور نزدیک تر می شد در این صورت تکنیک فقط در خدمت تصویر سازی برای تصویر سازی است
بیت سوم و چهارم دو حس متفاوت را به مخاطب انتقال می دهد "اتش اه تو در خرمن کاه افتاده است "در شکل طبیعی یک غزل عاشقانه اه از عاشق است که شاعر به معشوق نسبت داده است
در بیت چهارم مسیر طبیعی غزل رعایت شده است
بی تو اما ..
بیت ماقبل اخر بهترین بیت این شعر است
ارجاعات این بیت به حضرت یوسف و چاه در مسیر القای حسی شاعرانه و هم مفهوم و درون مایه ی شعر در حرکت است
بیت اخر نیز بر مدار انتزاع می گردد شاعر می گوید چشم خود را بستم تا قسمت خو د را که مثل رود ی بعد از معشوق به راه افتاده است فراموش کند یک ادعای شاعرانه که پی رنگ محکمی ندارد مخاطب از خود می پرسد چرا باید شاعر قسمت و سرنوشت خود را فراموش کند تشببیه قسمت و سر نوشت به رود کامل کننده القای حس و مفهوم مورد و بالاتر منطق مورد نظر شاعر نیست چندین وجه مثل ویرانگری خروش تحرک و ... را می توان از رود دریافت کرد که هیچ کدام از این وجوه در بیت برایش منطقی به وجود نیامده است
تمام انچه که در مورد این شعر گفته بر خاسته از نوعی باید ها و نباید ها و انتظارات شخصی از شعر است و شاید هیچ کدام از مطالب ذکر شده در نزد استادان سایت محلی از اعراب نداشته باشد
به طور مثال حقیر از یک بیت انتظار دارم که حرکت تصویری از یک جایی اغاز شود و در جایی ضربه ی عاطفی و حسی خود را بر فرق مخاطب فرود اورد و مخاطب به کشفی تازه در عالم خلق شده توسط شاعر پی ببرد اما در این شعر بیشتر تصویر سازی ها عقیم و متوقف هستند و به جایی منجر نمی شوندالبته تا حدودی بیت های چهارم و پنجم این گونه هستند
اشکال وزنی در این شعر دیده نمی شود بنده چون از نظر سماعی وزن شعر را نمی فههم با توجه به ایراد اقای ساجدی چندین بار با قلم و کاغذ شعر را تقطیع کردم کوچکترین اشکال عروضی در شعر به نظر بنده بی سواد نیست به نظر می رسد جناب ساجدی امکان ضرورت هجای کوتاه به جای هجای بلند را در شعر به حساب نیاورده اند و پریشانی وزنی به ان نسبت داده اند
به طور مثال اگر" اتش اه تو در خرمن کاه افتاده "
ش اتش را به صورت هجای کوتاه تلفظ کنیم خوب رکن مفتعلن درست می شود همانطور که جناب ساجدی فرموده اند اما ترازو و دیم درنگ شعر به ما می گوید هجای دوم اتش را بلندتلفظ کن
جا های دیگر ی نیز که جناب ساجدی فرموده اند که چه به چه تبدیل شده است همین اتفاق افتاده است اتفاقی رایج که در کاملا در دستگاه عروض پذیرفته شده است
علی گیاهی
1395/9/23 در ساعت : 18:4:18
درود بر شما
خدابخش صفادل
1395/10/17 در ساعت : 8:37:48
درود! برخلاف گفته آقای ساجدی هیچ اشکال وزنی یا پریشانی وزنی ندارد.پیروزباشید
زهرا ضیایی
1396/4/16 در ساعت : 16:19:16
زیبابود
درود برشماوقلم توانایتان
بازدید امروز : 2,566 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,958,959
logo-samandehi