ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عکسی به خانه آوردند!
«درآستانه 29 بهمن سالگرحادثه هولناک انفجارقطارهستیم،به یاد شهدای آتش نشان و فرزندم آتش نشان شهید مهدی صفادل که در 29 بهمن 1382 درفاجعه انفجار قطار نیشابور،آسمانی شدند»
 
 «عکسی به خانه آوردند»
 
خبر چه بود که آن را شبانه آوردند؟ 
غمی بزرگ به این آشیانه آوردند
برای آن که بدانی که بی پسر شده ای 
لباس سوخته اش را نشانه آوردند 
برای آن که گلوی بریده ی او را 
به چشم خویش نبینی، بهانه آوردند
به رسم رایج دامادها، رفیقانش 
تمام راه، گل ات را به شانه آوردند
از آن پرنده که با آسمان صمیمی بود 
شکسته بال و پری را به لانه آوردند 
به قصد این که دلت را فقط بسوزانند! 
ببین چه بر سرت از این زمانه آوردند، 
از آن درخت تناور که روی خاک افتاد
فقط برای تو عکسی به خانه آوردند 
چقدر پشت سرش، صبح، آب پاشیدی 
جنازه ی پسرت را شبانه آوردند !
کلمات کلیدی این مطلب :  آتش،سوخته،پرنده،آشیانه ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1395/11/27 در ساعت : 20:46:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  814


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

احمد عبداله‌زاده مهنه
1395/12/1 در ساعت : 0:36:45
سرتان سلامت استاد.
محمدمهدی عبدالهی
1395/11/28 در ساعت : 0:33:51
سلام و عرض ادب استاد صفادل عزيز
درود بر شما
بسيار زيبا سروديد
روح مطهر فرزند شهيدتان با حضرت ابالفضل العباس عليه السلام محشور باشد
اکرم بهرامچی
1395/11/29 در ساعت : 18:8:11
سلام و عرض ادب
تسلیت میگم واقعا دردناک و غم انگیز و وحشتناکه خدا به شما و خانواده تان صبر بده 100سال هم بگذره این داغ هرگز فراموش نمیشه و هیچ توجیهی برای تسلی نداره/یاحق
مهدی محمدطاهری
1395/12/1 در ساعت : 15:25:42
از آن پرنده که با آسمان صمیمی بود
بر آشیانه شرار و زبانه آوردند...
بازدید امروز : 5,525 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,685
logo-samandehi