ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



«تقدیم به روح بزرگ امام موسی صدر»


عزیز گم شده ی چشم های کنعانی



کجای خاک زمین، در کدام زندانی؟



 



برای اشک شدن بغض در گلو شده است



بهانه گیر تر از ابرهای بارانی



 



دل و دماغ ندارند اگر نمی خندند



بدون لبخندت، پسته های ایرانی



 



برای چیدن از گونه هات لک زده است



به روی شاخه دل سیب های لبنانی



 



اگرچه دست تکدی دراز مانده هنوز



اگرچه پهن شده سفره های بی نانی *



 



و هرچه کاسه و کوزه است بی تو می شکند



یکی یکی همه اش بر سر مسلمانی



 



ولی نه خورشیدی پشت ابر می ماند



نه یوسفی مانده تا همیشه زندانی



 



نشانه رفتن باروت های بیروتی



به سمت سینه ی صهیونیان سفیانی



 



نشانه ای است که فصل بهار در راه است



زمین نمی ماند تا ابد زمستانی



 



به اعتراف به زودی گشوده خواهد شد



لبان بسته ی لیبی به راز پنهانی



 



قسم به صبح که روز نجات نزدیک است



فقط بگو تا آن روز زنده می مانی



 



* امام موسي صدر در زمستان سال 1339 و پس از تجديد سازمان جمعيت خيريه «البر و الاحسان»، با تنظيم برنامه اي ضربتي جهت تامين نيازهاي مالي خانواده هاي بي بضاعت، ناهنجاري تكدي را به كلي از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت.


کلمات کلیدی این مطلب :  «تقدیم ، به ، روح ، بزرگ ، امام ، موسی ، صدر» ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/25 در ساعت : 14:42:51   |  تعداد مشاهده این شعر :  1816


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/7/25 در ساعت : 16:4:12
در قالب قصیده غزل گفتنش نگر...نبودی دلتنگت شده بودم و بدتر اینکه نمی دانستم به کی گیر بدهم که سرش به تنش بیرزد....واما دلنشین غزلی است با سکته های ملیح و قبیح.من سالها پیش در سوک استاد خلیل الله خلیلی افغانی قصیده ای موشح در سی چهل بیت گفته ام بدین وزن و قافیه:
دماغ عیش ندارم ز بس پریشانی
که نیست خاطر مجموع بر من ارزانی
رسیده موکب اردیبهشت در گلزار
به فر مصطفوی حشمت سلیمانی
سمن به نقره جلا داده چهر عنبربوی
به خیره می نگرد نرگسش به پنهانی
وصال بلبل و گل را نویدآورده ست
صبا خدیو چمنزار و میر بستانی
کران کوثر شهد است چشمه در جوشش
چمن طراز بهشت است در گل افشانی
از آشیانه برون سینه سرخ آمده باز
به عشوه های خوش لاله های نعمانی...
این قصیده آن سالها در پاکستان چاپ و منتشر شد و خیلی گل کرد.همین.
...................................
سلام جناب خوش عمل
به قول پدرم این خنجر تو این حنجر من. راستش این سکته ها حزئی از من شده اند. ناخودآگاه در کلامم می نشینند. گمانم آخرش خودم هم سکته کنم
مصطفی پورکریمی
1390/7/25 در ساعت : 20:42:14
سلام جناب آقای فردوسی گرامی
خیلی عالی و به گاه بود زنده باشید..
.................
سلام جناب پورکریمی عزیز. نظر لطفتان است.
عبدالرحیم سعیدی راد
1390/7/25 در ساعت : 14:48:32
علي جان دست مريزاد. عالي بود.
....................................
سلام جناب استاد. کوچک نوازی می فرمایید. شما همیشه به بنده لطف داشته اید.
ابراهیم حاج محمدی
1390/7/25 در ساعت : 16:15:17
سلام آقای فردوسی / در عین حال که کار کوششی است از مضامین خوبی برخورداره .
آقای فردوسی توی استفاده کردن از اختیارات شاعری خوب خبره شدی !!!!! دم این اختیارات گرم .
...........................
سلام جناب آقای حاج محمدی

ماکه همه جا بی اختیاریم اگر این یک اختیار را هم از ما بگیرند که دیگر هیچ.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/7/25 در ساعت : 21:54:45
سلام و عرض ادب
دست مریزاد شیوا دلنشین و دوست داشتنی ست
....................
سلام از بنده است
نظر لطفتان است
یوسف شیردژم «افق»
1390/7/25 در ساعت : 15:23:45
عزیز گم شده ی چشم های کنعانی
کجای خاک زمین، در کدام زندانی؟

سلام علی آقا

دست مریزاد

خوب و صمیمی است

ای ناقلا شما هم که در این مصراع از اختیارات شاعری استفاده کردیه اید !

فقط بگو تا آن روز زنده می مانی

مگر نمی دانید که در پارسی زبانان نباید از اختیارات شاعری استفاده کنید ؟!

( شوخی بود ! )

زنده باشید
.........................
سلام دوست. راستش من زیاد از اختیارات شاعری استفاده می کنم. فکر کنم در این شعر در سه چهار بیت این کار را کرده باشم. خدا به خیر کند....


سید حکیم بینش
1390/7/25 در ساعت : 16:2:57
با سلام
به شما برادر خوبم
خیلی عالی بود
خیلی خیلی عالی بود
تشکر از شما و قریحه روانت
موفق باشی
.................
سلام دوست عزیز
ممنون از نظر لطفتون
وحید ضیائی
1390/7/25 در ساعت : 19:35:45
شعر های جشنواره ای ، شاعران جشنواره ای می سازند .ان شا الله که شما فقط شاعرید .
...........................
علیکم السلام
به گمانم شاعر جشنواره ای این روزها نوعی فحش است. تازه وقتی بخواهند فحش بدتری بدهند می گویند شاعر درباری. البته منظورم فرمایش جنابعالی نیست و ادبیات رایج بین شعرا را عرض می کنم. راستش اگر شاعر جشنواره ای بودن مترادف شعر سرودن با موضوعات خاص و به نوعی سفارشی است احتمالا من یکی از جشنواره ای ترین شاعرانی هستم که می شناسم. در کل بدم نمی آید ذوق خودم را در موضوعات مختلف محک بزنم. ناگفته نماند که نمی شود چیزی را به کل قبول نداشت و درباره آن غزل سرود. می خواهم بگویم سفارشی نویسی منافاتی با دل نویسی ندارد و البته این بدان معنی هم نیست که من فقط کارهایی از این دست دارم. شاید اگر کتاب شعر جدیدم را بخوانید مرا بهتر بشناسید.
ممنون از خوانش شعر و حسن ظنتان
علی سعادتخانی
1390/7/25 در ساعت : 18:36:6
جناب فردوسی سلام
عزیزان همه آنچه را که لازم بود فرمودنند و برای بنده که دیر رسیدم چیزی نمانده
علی جان
شما کارهای بسیار برجسته و اثار بسیار فاخری دارید که بسیاری از آنها هنوز هم ملکه ذهن بنده هستند، دوست دارم ، یعنی همه ما دوست داریم زیاد از اختیارات شاعری!! استفاده نکنی
انصافا در این غزل ابیاتی در خور کم نبود که امیدوارم سر فرصت بتوانی جمع و جورش کنی
یا علی
..................................
سلام دوست.
راستش استفاده از اختیارات شاعری چیزی نیست که من در آن تعمدی داشته باشم، بخشی از شیوه سرایش من است البته من هرچندگاه یک بار به نوعی سرایش مبتلا می شوم و فعلا اینگونه است. مثلا زمانی علاقه بسیار زیادی به استفاده از آیات و روایات در شعر داشتم و از این دست غزل ها فراوان دارم. تجربه چیزی خوبی است و من نمی خواهم خودم را از این تجارب محروم کنم.
فاطمه صمدی (مهتاب)
1390/7/26 در ساعت : 21:39:56
سروده ی زیبایی بود آقای فردوسی البته با کمی دست انداز های وزنی و هجایی.
درود بر شما
شاد باشید و سرشار
.....................................
سلام. دست انداز چیز خوبیه. مانع از سبقت غیر مجاز و دور برداشتن بی مورد میشه. البته حتما می دانید هرچیزی که خوانشش سخت است لزوما به معنی اشکال وزنی نیست.

ممنون که قدم رنجه کردین

سارا وفایی زاده
1390/7/26 در ساعت : 9:58:3
سلام جناب فردوسی

فکر کنم باید برای این کار زیبا اسپند دود کنید و البته به خاطر اینکه این بار مشکل خاصی در کار نبود.
........................
سلام خانم وفایی زاده عزیز

به قول شما این بار را خدا به خیر کرد. من خودم هم متولد ماه اسفند هستم و میانه ام با دود کردن خوب است
بازدید امروز : 5,178 | بازدید دیروز : 12,771 | بازدید کل : 121,747,423
logo-samandehi