باران زد و دل در طلب وصل تو دلدار
از نیمه گذشته ست شب و دیده ی بیدار
شاید به مدد آمده آیینه ی این دل
در دفتر دل واژه به واژه غم دلدار
وصف تو و باران و شب و یاد وصالت
نامت به زبان آمده هر روز به تکرار
در زلزله ی هجر تو ویران شده جانم
یادت به سر دل شده هر لحظه چو آوار
خاکستر این آتش سوزان و غم تو
با جان و دلم عشق تو را کرده ام اقرار
فالی زده ام از غزل خواجه حافظ
تو جان منی در بدن هر غزل انگار
چون دور تسلسل زده یادم به وصالت
عشق تو ودل در طلبت نقطه پرگار
زهرا علی بابایی
تاریخ ارسال :
1396/5/31 در ساعت : 0:24:0
| تعداد مشاهده این شعر :
444
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.