ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



استکان کهنه
خود را در آغوش دلم آرام، جا کن/ گاه از محبت ، دردهایم را دوا کن/ در استکان کهنه دنبال چه هستی؟/ ته مانده ی تقدیر را لطفا رها کن/ تو زنگیِ زنگی وَ یا رومی نبودی/ از اصل و ریشه ،چاره ی این ماجرا کن/ در عشق ، باید محکم و ثابت قدم بود/ قدری شهامت ، خرج یار آشنا کن/ نَقل است چون دیوانه ای دیوانه بیند/ سرخوش شود، دیوانه ات را مبتلا کن/ جریان تقدیر و قضا ،تنها ،بهانه ست/ یک بار، استدلال را قدری رها کن/ عمری نشستی تا که عشق از در،بیاید/ بر شانه هایت قاصدک را اعتنا کن/ از پنجره آمد نوایی عاشقانه/ گفتی برو فریادها را بی صدا کن/ یک بار هم شعری بخوانی، بد نباشد/ یک لحظه صرف دفتر بی محتوا کن/ #مهنازمحمودی/ #سیزدهم_دی_۹۵
کلمات کلیدی این مطلب :  آغوش ، ماجرا ، شهامت ، عشق ، دیوانه ، قاصدک ، پنجره ، فریاد ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1396/10/22 در ساعت : 6:41:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  752


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خلیل ذکاوت
1396/11/7 در ساعت : 7:37:21
درود و دست مریزاد
غزلی است روان و رسا و صاف و صمیمی.
مهنازمحمودی
1397/1/5 در ساعت : 3:12:43
🌻درود و سپاس از محبت شما شاعر گرانقدر
بهرام مژدهی
1396/10/23 در ساعت : 0:12:38
درود🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
مهنازمحمودی
1396/10/23 در ساعت : 1:58:25
درود برشاعر هم تبارم .افتخاردادید🌹🌹🌹
بازدید امروز : 549 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,956,942
logo-samandehi