ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سفره ی تساهل!


گسترده  شد  به   میهن    چون    سفره ی  تساهل



بادی  به    غبغب     انداخت    «عالی جناب بلبل»



از   گونه گون   غذاها   پر  شد چو کاسه  بشقاب



بر    گرد   آن     نشستند   رندان     پی    تناول



فرمود   سفره گستر -بعد از   دعای    سفره   -



شکر   خدا    که   ماییم   در  جاده ی     تکامل...



در   چند    روزنامه     ول    کرد   نوچه ها را



تا    با   شرافت  ما     باشند     در         تقابل



هی   پشت   هم   نوشتند  درباره ی «خشونت»



آنان   که   از   خشونت می ساختند  صد     پل



راضی  از این   جماعت  صهیون شد وعموسام



دیگ    خداپرستی     افتاد      تا       ز  غلغل



پروردگان  «پوپر»   گشتند     دین     ما   را



از   دایه    مهربانتر...این است هجمه ی   کل



احکام   شرع  انور  فرمود  شرح و   تفسیر



فردی   که  بود  شنگول  دایم ز بنگ و الکل



آن را که درد دین داشت سرمایه ی یقین داشت



گفتند   هست    یارو    واپسگرا    و    امل



تا   خرخره چو خوردند اصحاب سهله بردند



هر   جا   متاع   دین  بود ناگاه   با   تطاول



همراه  یک   اشارت  با  پای   سر    دویدند



از    خانه ی  دیانت    کردند    بس  چپاول



اینان    و     دشمنانند      دارای یک عقیده



زیرا    خوراک    مغزی دارند از یک آغل



دزدان    با   چراغند  این   چند     دم بریده



کالا    گزیده بردند...ای  وای     از   تغافل



قانون   و   عرف   زینان بسیارلطمه ها دید



کانون   دین   و   تقواست زین جمع درتزلزل



بس   عامل    نفوذی  با  خویش کرده  همراه



دانسته اند    اما    کوشند    در      تجاهل



از «کنفرانس برلین» وقتی که   باز گشتند



با   افتخار    گفتند : فرهنگ   شد   تبادل



تقصیرها     نهادند    بر   گردن   حکومت



از   کرده ی    بد   خویش کردند  تا  تنزل



دادند   ناسزاها   بر   رهبران   و   کردند



جنجالها....شنیدند   نازکتری    گر  از گل



در   پشت   هر  تریبون   گفتند ازتساوی



وانگاه   خود   نشستند  بر  اشتر   تجمل



از سمحه است و سهله بیرون اگر که رفته



از   زیر   روسری ها یک متر ونیم کاکل



البته  حق  ندارد    از    باب   نهی  منکر



شخصی  دهد  تذکر  فردی   کند    تامل



رزمنده ی  بسیجی  در   اقتدا  به   رهبر



کرد   از    سر   نجابت اشرار  را تحمل



اکنون   ولی   نباید   امواج   فتنه   پاید



تا  چند   هی  مدارا  تا   چند   هی  تعلل



باید   ز  خود  برانیم  این  فتنه  آفرینان



اما   نه   با   خشونت  با  نیروی  تعقل



محکم تر  از  همیشه  کوبند  میخ خودرا



این   بار اگر بگیریم مثل گذشته ها  شل



تا   امت    مسلمان  از   جای بر نخیزد



پایان  کجا   پذیرد این دور و این تسلسل؟



بیرون  نمی توانند   آورد     عقل  کلها



سنگی  اگر  به چاهی  انداخت آدم  خل



امت   نمی گذارد    تنها    علی   بماند



زیرا علی است ما را سرمایه ی  توکل



ازحضرت ربوبی خواهان غمض عین است



«شاطرحسین»اگر باز خارج شداز تعادل.


کلمات کلیدی این مطلب :  سفره ، ی ، تساهل! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/8/25 در ساعت : 15:41:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  1246


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/8/26 در ساعت : 3:6:58
سلام استاد عزیز وبزرگوار
دغدغه هاتون بسی ارزشمند وقابل تقدیرند .ازصریح الهجه بودن وبی پرده ورک گوییتان بسیارخوشمان آمد.وازاحساس تعهدتان سپاسگزارم . چون مطمئنم درزمان سرایش این نفیسه ازسوی مخاطبان آن چه نیشهایی که نصیب جنابتان نشده است ،پس به حضرتعالی دست مریزاد می گویم وسربلندیتان راازحضرت حق مسئلت دارم.

***************************
دوست عزیزم:
من خود از نیش زنان قدرم
خصلت عقرب کاشی دارم!!
توی این زندگی مساله دار
بیش از متن حواشی دارم
خنده برلب اگرم هست ولی
دلی از غم متلاشی دارم...
محمد وثوقی
1390/8/27 در ساعت : 13:35:41
سلام حضرت استاد خوش عمل گرامی
سروده ی ممتازی است استاد و درود بر شما با این همه صراحت لهجه.
مستدام باشید.

******************
لطف عالی مستدام.
حمیدرضا اقبالدوست
1390/8/25 در ساعت : 19:32:46
پاینده باشید استاد /حقیقتا افراط و تفریط از مسایل ظاهرا حل نشدنی ما شده است به هر حال یا از اینور بام و یا آنور کل پا می شویم و متاسفانه جماعتی هم قربانی می شوند /شاد باشید.

**************************
شادی شما هم آرزوی من است.
ابراهیم حاج محمدی
1390/8/26 در ساعت : 14:16:31
سلام بر شما / بسیار زیبا و دلنشین بود لذت فراوان بردم .

*******************
ممنونم و شکرگزار.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/8/25 در ساعت : 17:17:38
سلام و عرض ارادت خدمت استاد خوش عمل عزیز
بسیار زیبا ، دلنشین و دوست داشتنی
،،،،،،،،،،،،،،
شاطر حسین برده در طنز جانفزایش
زیر سؤال ِ حکمت از جزء ِ جز ء تا کل
فضل خدا فراخ است ، اما نه بی تکاپو
یارب ازین فراتر ، بنما به او تفضل.
********************
نجوای مهرپرور ای نازنین برادر
هر کار پیش بردی بانیروی تعقل
شعر وزین عالی حال مرانکو کرد
تقدیم طبعتان باد یک شاخه ی قرنفل...

ناصر عرفانیان
1390/8/26 در ساعت : 13:20:28
باسلام وادب جناب خوش عمل گرامی خیلی عالی دست مریزاد

آن که گریه می کند یک درد دارد وآن که می خندد هزاران درد

طبعتون بهاری وسر سبز باد در پناه حق.
*********************
سپاسگزارم.
محمد امین پور
1390/8/25 در ساعت : 16:20:30
با سلام به استاد ارجمند

با بيان روان خود، بسيار زيبا و دردمندانه سروده ايد
مرحبا به تعهد هنرمندانه تان
شكر قلمتان روز افزون باد.
*******
آقای امین پور عزیز از شما و حسن ظن و نظرتان سپاسگزارم.
سارا وفایی زاده
1390/8/26 در ساعت : 10:9:17
سلام بر استاد خوش عمل خوش سخن

بازم هم اثری زیبا مثل همیشه

درود بر قلمتان.

مستدام باشید.
*********
ممنونم ای مخدره.
سید حسن رستگار
1390/8/27 در ساعت : 22:48:24
سلام استاد

دلتنگ سروده هایتان بودم و مشغله مجال عرض ادب نمی داد

عالی بود و زیبا

بر قرار و بر مدار
یا علی.

*************
ارادتمندم و ممنون.
بازدید امروز : 7,058 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,963,451
logo-samandehi