ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تو را با گونه های قرمزی از شرم شرقی

   


تو را می فهمم ای جغرافیای ِ صبح فرداها



 شراب ِ شیشه های غیرتت



 از درد می پیچد



 تو را با گونه های قرمزی از شرم شرقی



 دوست می دارم



 تو را می فهمم ای فرزند باران



 چون شبی از بوسه های تلخ ِ بسترهای گریان



 آمدی بیرون



 تو تندیسی



 که ناخن می کشد باران به اندامش



تو را من



 از نگاه ِ شیشه ی ها کرده می بینم



 تو را می فهمم



 آنگاهی که سر دادی



 ؛وطن،ایران ِ من، ای مرز پر گوهر؛



 تن و جانم



 فدای رازقی هایت





 



کلمات کلیدی این مطلب :  تو ، را ، با ، گونه ، های ، قرمزی ، از ، شرم ، شرقی ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/8/26 در ساعت : 13:59:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  1095


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/8/26 در ساعت : 15:27:12
سلام و عرض ارادت
دست مریزاد ، بسیار زیبا و دلنشین است
------------------------------------------------سلام ممنونم جناب استاد نجوای عزیز از وقتی که برای خواندن این دلنوشته گذاشتید ، بابت نظراتتان متشکرم


سارا وفایی زاده
1390/8/28 در ساعت : 10:3:41
سلام

جناب سعادتخانی.

بازهم اثری زیبا و شیوا.

دست مریزاد.
--------------سلام، از الطافتان متشکرم خانم وفایی زاده گرامی
سید حسن رستگار
1390/8/27 در ساعت : 22:31:57
سلام ودرود جناب سعادتخانی عزیز

زیبا و حماسی سروده اید و لذت بردم از خواندن آن
بر قرار و بر مدار
یا علی
--------- سلام، ممنونم از حضورتان جناب رستگار عزیز
مهدی سیدحسینی
1390/8/26 در ساعت : 18:19:11
سلام زیباست استفاده بردم
--------------------------------سلام و سپاسگزارم از حضورتان جناب سید حسینی گرامی
مصطفی معارف
1390/8/28 در ساعت : 11:43:28
سلام جناب سعادتخانی ،
شعر زیبایی بود و مرا بدون تعارف به اوج وجد رساند ، می خواستم از بین ابیات آن چند بیت را انتخاب کنم و بعنوان بهترین ابیات شعرتان بنگارم ولی هر بیشتر سعی کردم کمتر موفق شدم انتخاب امکان پذیر نبود برای من ، بنا بر این تمام آن را نگاشتم .

تو را می فهمم ای جغرافیای ِ صبح فرداها
شراب ِ شیشه های غیرتت
از درد می پیچد
تو را با گونه های قرمزی از شرم شرقی
دوست می دارم
تو را می فهمم ای فرزند باران
چون شبی از بوسه های تلخ ِ بسترهای گریان
آمدی بیرون
تو تندیسی
که ناخن می کشد باران به اندامش
تو را من
از نگاه ِ شیشه ی ها کرده می بینم
تو را می فهمم
آنگاهی که سر دادی
؛وطن،ایران ِ من، ای مرز پر گوهر؛
تن و جانم
فدای رازقی هایت

قلمت روان و تنت سالم و روانت از هر غصه و غم آزاد . سر بلند باشید .برادر عزیز
-------------------------------------------------------------------------------------------ارادتمند صفا و معرفتت هستم معارف جان
سیاوش پورافشار
1390/8/27 در ساعت : 16:46:37
سلام دارم محضر دوست شاعر جناب سعادتخانی عزیز
تبریک می گویم بابت این شعر زیبا.
حقیر اگر شعری را قوی و ماندگار بداند سعی می کند زیبایی های و توانایی های آن شعر را حلاجی کند و آن را با سطوری بنگارد این شعر شما نیز از همان دسته شعرهای زیبا، جاندار پر مضمون و ماندگار است.
با اجازه شما آن را از دیدگاه مضمون ، فصاحت و بلاغت، و در نهایت علم بیان بررسی می کنم:
ابتدا باید بگویم این شعرتان فرزند خلف نیمایی هاست. به حدی شعر نو وزن دار برای من محترم است که هیچ شعر سپید یا موج نو و ...برای من نیست چرا که هدف دقیق نیما از نو شدن شعر حفظ وزن و قافیه هم بود. چیز دیگر زیبای این شعر قافیه است که در شعر مدرن امروز به حالت قهر در دنج خانه تاریخ ادبیات نشسته و کز کرده است.
مضمون در شعر
مضمون در شعر احترام واجبی به واژه هاست جایی که واژه بیخود در صحنه شعر ظاهر میشود دل مخاطب از ادامه بیزار می شود. در این شعر شاعر می خواهد بزرگی و عظمت کسی را بستاید که شراب شیشه غیرتش از درد می پیچد و شرم شرقی دارد و فرزند باران است و اینها همه معانی بلند و خالصی هستند که سراسر مضمون است
فصاحت وبلاغت:
سالم سخن گفتن و بی عیب سخن گفتن نمادی ازفصاحت است مواردی از جمله عدم تنافر در حروف، عدم تنافر در معنی ، عدم کراهت در سمع و... در شعر به فصیح بودن آن می افزاید در شعر دوستمان جناب سعادتخانی خوشبختانه جملات به خوبی نشسته ان دبه جز جمله از درد می پیچد بهتر بود با عنوان از درد به خود میپیچید عنوان می شد، حروف با هم سازگاری دارند و زبان را الکن نمی کنند حتی در مصرع چون شبی از بوسه های تلخ ِ بسترهای گریان.

تخفیف کلمه تشدید و بر عکس دیده نمی شود، کثرت و تکرار بیمورد دیده نمی شود تتابع اضافات نیز دیده نمی شود
از نظر بلاغت:
در مورد بلاغت از نوع سخن هرگاه سخن به مقتضای حال و مقام شنونده باشد می گویند بلاغت در کار است کلمات به شکل صحیح خود آمدند، مصدر جعلی دیده نمی شود و...
در این نوع اشعار که سواد دار و بی سواد از آن برداشتی می کنند یعنی شعر رسالت خود را به خوبی به منصه ظهور رسانده است و بلاغت کامل است در بلاغت بحثی است با عنوان ایغال:یعنی اینکه حرف یا کلمه بی هیچ اثری در شعر آمده باشد و برداشتن آن از شعر چیزی نمی کاهد که در اینجا دیده نمی شود
از نظر علم بیان:به قول دکتر سیروس شمیسا علم بیان ایراد معنای واحد به روشهای مختلف است مشروط برآنکه اختلاف آن روشها بر اساس تخییل باشدشامل مجاز، تشبیه، استعاره،سمبل، کنایه و... است:
مجاز
در فدای رازقی هایت
رازقی هایت می تواند نوعی مجاز از نوع علاقه لازمیت و ملزومیت باشد رازقی می تواند نشان دهنده کسی باش د که هی ثمر می دهد و ثمرش موثر است و لازمه رازقی بودن گل دادن و انتشار بو است بدون خستگی.
یا شرم شرقی
که منظور شرم آدم شرقی است از نوع ذکر محل و اراده حال
تشبیه:
ِ شیشه های غیرتت
استعاره:
فرزند باران
البته از نوع اضافه استعاری می باشد از نوع اضافه استعاری انسان مدار (فرزند)
بحث زیاد است و ادمهدر این مقال نمی گنجد این شعر زیبا را چند بار خواندم و لذت بردم
یا علی
-------
سلام جناب پور افشار عزیز و ممنونم از وقتی که برای شعر گذاشتید، از مطالب ارزشمندتان استفاده کردم
متشکرم دوست عزیز
بازدید امروز : 14,970 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,363
logo-samandehi