خاکستر سیگار من مزد تو و دنیای تو
دود ملوث کرده ام ارزانی ی هوای تو
شعله ی تنباکو بود مهتاب شام تار من
منت دیگر نمیکشم از مه و از ضیای تو
سیگار من پرگار من چرخم بدور محورش
راکد نمیشوم مگر، تا تُف کنم برای تو
حریم تو بی منتها سرای تو لایتنا
پوست تنم سرای من این تو او این سرای تو
ستارگان شام تو زینت کهکشان تو
زینت من دود تنم، عطای تو لقای تو
نه ابر تو نه باد تو نه خورشید و مهتاب تو
نان دهند برای من، غفلت چرا؟ رضای تو
چرخ نیلوفرین تو رکوع نمود به همتم
غبار پیرهنم چو شد، ظل تو و همای تو
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:4:41
| تعداد مشاهده این شعر :
1778
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.