چه غم اگر که همه کافرم خطاب کنند؟
مرا به جُرمِ پرستیدنت عتاب کنند
من از رعیّتی ات شاهِ بندگی شده ام
چه ترس از اینکه علیهِ من انقلاب کنند؟
به ریشِ بندگیِ من مدام می خندند
و با حنای ریا ریش و مو خضاب کنند
به کورسوی چراغی امید می بندند
و با زبانِ خود انکارِ آفتاب کنند
به ظلم و ظلمتِ خود اعتیاد دارند و...
به روی ماهِ شبِ چارده نقاب کنند
اگرچه عاجز از ادراکِ وِز وزِ پشه اند
ولی قضاوتِ پروازِ هر عقاب کنند!
به سینه سنگِ دیانت زنند و تصویری...
منافقانه به دیوارِ سینه قاب کنند
به قدرِ من نَـــتَوان پی بَرَند وقتی که
مرا به چرتکه ی جهلِ خود حساب کنند
منم که زنده به دردِ ملامتِ شهرم
چه غم اگر که طبیبان مرا جواب کنند؟
حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)
تاریخ ارسال :
1396/12/5 در ساعت : 11:20:32
| تعداد مشاهده این شعر :
611
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.