با نام و آثار «عبدالحمید انصاری» مدتهاست آشنایی دارم و او را شاعری مسلط می دانستم که با عروض آشنایی تام دارد ، شعرهایی اغلب زیبا و پربار می سراید و هرگز در سروده هایش وزن را نمی بازد....اما این شعر(انتظار امام زمان) را که دیدم دیدگاهم تغییر کرد و شگفت زده شدم که این شاعر نام آشنا چگونه خود را متقاعد به انتشار چنین شعرضعیف و ناقص الخلقه ای کرده است؟ ما شاعران شیعی همه ی سعی و تلاشمان این است که فاخرترین ، دلرباترین و بی عیب و نقص ترین سروده هایمان را تقدیم به پیشگاه ائمّه ی معصومین علیهم السّلام کنیم و جزاین را وهن مقام شامخ آن ذوات مقدس می دانیم.اما آقای انصاری این اصل مهم را فراموش کرده است....
ذیلآ به بررسی غزل «انتظار امام زمان» می پردازم:
شاعر در بیت اول که قاعدتآ بایستی حسن داشته باشد اولین خروج از وزن را مرتکب شده است:
دل شکست از ناله های بی سرانجام ترانه
قطره اشکهایی که نی با دم بریزد بی بهانه...
دل شکست از/فاعلاتن....ناله های /فاعلاتن...بی سرانجا /فاعلاتن...م ترانه /فاعلاتن...
در مصراع دوم بیت نخست ، حرف «ه» از «اشکهایی» چندگرم اضافه وزن برای شعربه وجود آورده است.شاعر برای کاستن از این چند گرم بایستی به زبان محاوره «اشکهایی» را به «اشکایی» تغییر دهد تا وزن کامل و سالم شود؛اما اشکال اینجاست که کل شعر به محاوره نیست که بشود «اشکهایی» را «اشکایی» آورد....
در بیت دوم و در مصراع اول ناگهان با کاهش وزن مواجه می شویم:
انتظارت /فاعلاتن....رابه دل دا /فاعلاتن....رم در این فص /فاعلاتن....ل خزان /فاعلات...
چرا «خزان»؟ در حالی که باید بگوید «خزانی» تا وزن درست شود و چهار بار «فاعلاتن» به تکرار برسد.حال بگذریم از معنا و استحکام بیت.معمولا «انتظار» کشیدنی است و من در شعری ندیده ام که آن را چون «امید» یا «کینه» در دل داشته باشند.البته این هم که من «خزان» را «خزانی» آوردم صرفآ به خاطر درست شدن وزن است والّا بار معنایی درست و درمانی ندارد.در مصراع دوم بیت هم بعد از «پستویی» اگر «به» می گذاشت خواننده ی اثر مجبور نبود «پستویی» را مشدد ادا کند.
بیت سوم وزنش درست است ؛ اما کلمه ی «ندیدم» در مصراع نخست بایستی به «نیامد» تبدیل شود تا معنای درست تری داشته باشد.البته در مصراع دوم بیت «نا نداشتن قطره» را هم دلپسند ندیدم.
بیت چهارم بدترین بیت شعر است اگرچه وزنی درست دارد.«می لبم را تر نکردش»؟!! این «ش» اضافه ی نکره از کجا و چرا سر برکرده است؟ حال بگذریم که «چمانه» را نیز نمی توان پذیرفت.در عهد و عصر ما اهل «دُم به خمره زدن» در نصفه کدوی منقّش (چمانه) «می» نمی نوشند ، مگر این که خل و چل باشند و یا بخواهند در محیط نوشیدن می فضای نوستالوژیک ایجاد کنند که آن هم دست کمی از خلیّت و چلیّت ندارد!!
بیت مقطع نیز مانند بیت مطلع هم عاری از حسن است و هم در مصراع اول با کمبود وزن مواجه است.شاعر به راحتی می توانست مصراع اول بیت مقطع را چنین بیاورد:
بیدلان را ای که یاری پس گذر از کوی ما کن...
که در این صورت وزن درست می شد.....
به هرحال پس از مدتها که کمین ارادتمند در بخش نقد سایت دست به قلم نشده بودم ـ و ظواهر نشان می دهد مدتهاست کس دیگری هم دست به قلم نشده است ـ این شعر نازیبا و ناقص الخلقه ی آقای انصاری انگیزه ی دست به قلم بردن دوباره را در داعی ایجاد نمود.حلول سال نو را به همه ی شما عزیزان تبریک و تهنیت می گویم و امیدوارم سایت بین المللی شاعران پارسی زبان در سال 97 بهترین ـ فاخرترین ـ دلرباترین و شیرین ترین شعرها و هم نقدها را به خود ببیند.آمین.
عباس خوش عمل کاشانی (بامداد دوم فروردین 97 ، تنها نشسته در خانه).
عبدالحمید انصاری
1397/1/7 در ساعت : 0:9:14
درود استاد عزیز
سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید
و خوشحالم که این دریای آرام را سروده ی ضعیف و قدیمی خروشان کرد.اگر با خواندن اشعار اساتید و شاعران عضو لذتی ببریم، با خواندن نقد و نظرات بزرگواران، هزاران برابر لذت خواهیم برد.
..مانا باشید
|