ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عارف و مَشَنگ


 



عارف و مَشَنگ



عارفی پرسید از مردی مَشَـــــنگ



حال دنیا چون بود ای مو قشـنگ؟



چند می مالی از این روغن به مو؟



می چکد روغن زموهایت به جـو



اَبروانت ، از زنان باریـــــــک تر



پشت پلکَت ازدوشـــــب تاریکـــتر



بیم بر خورد پلیس ات هیچ نیست؟



علت این جرات بســـــیار چیست؟



گفت : چشـمی که مرا بیند کجاست؟



دزد نگرفته در این جا ، پادشاست!!



کار این دنیا ، که هرکی هرکی است



این زمانه متهم هم ، شاکــــی است



گر زبان بندی به اســـــــرارم کنون



می دهم پندی تورا، چون حیف نون



 فکر کردم وقت ســـــــــــر بازیم بود



وقت ســـــــــــر بازی و جانبازیم بود



با دو صد نیرنگ و کلی مشـــکلات



مبلغی شــــــــــــیرینی و چایی نبات



رفــــته دادم ، نوش ِراحت را به نیش



پس گرفتم راه خــــــــدمت را به پیش



رفته ام زین هرج و مرج بیشـــــــمار



من دراین آشفتگی!! خدمت ، سه بار



هیچ رندی مشــــــــت ما را وا نکــرد



سر ما را عاقــــــــــــــــــــلی پیدا نکرد



هیچ کس از سر ما مــــــــــــــخبر نشد



دیده ای بر کار ما مبصــــــــــــــر نشد



مرد عارف چــــــون که اینها را شنید...



گفت با خــــــــنده ، کـــــه ای مرد پلید



آفــــــــرین بر تو کـــــه رندی را تمام



کــــــــرده ای بر مــــــردم بی اهتمام...



 مصطفی معارف 25/8/90 کرج


کلمات کلیدی این مطلب :  عارف ، و ، مَشَنگ ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/8/30 در ساعت : 10:17:35   |  تعداد مشاهده این شعر :  851


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی سعادتخانی
1390/8/30 در ساعت : 16:28:45
زیبا بود معارف جان
لذت بردم.

*****************
متشکرم دوست گرامی لطفتان زیاد عزیز
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/8/30 در ساعت : 15:32:1
سلام و عرض ارادت
دست مریزاد ، شعری شیرین و سرشار از شور زندگی بود

************

ممنون از لطفتان استاد عزیز.
موید باشید
مصطفی پورکریمی
1390/8/30 در ساعت : 21:5:3
سلام جناب آقای معارف گرامی


کار این دنیا ، که هرکی هرکی است

این زمانه متهم هم ، شاکــــی است

استادانه و درخورتحسین بود آفرین

**************
ممنونم جناب پور کریمی عزیز کامنت های شما دوستان عزیز به ما دل گرمی میدهد .
سعادتمند باشید .
زینت نور
1390/9/1 در ساعت : 14:4:23
کار این دنیا ، که هرکی هرکی است.

*******************

خواهر خوبم سلام به دستنوشته هایم خوش آمدید.
سبز باشید و ماندگار
سارا وفایی زاده
1390/8/30 در ساعت : 10:34:33
سلام جناب معارف

شعری جذاب و خواندنی.


عارفی پرسید از مردی مَشَـــــنگ

حال دنیا چون بود ای مو قشـنگ؟

چند می مالی از این روغن به مو؟

می چکد روغن زموهایت به جـو

اَبروانت ، از زنان باریـــــــک تر

پشت پلکَت ازدوشـــــب تاریکـــتر


وصف بسیار زیبایی بود!!!

پایدار باشید.

*****************

ممنونم خواهر گرامی از توجه تان

سیاوش پورافشار
1390/8/30 در ساعت : 18:19:12
شلام جناب معارف گرامی
شعر زیبایتان را خواندم
موفق باشید دوست

************

ممنونم دوست عزیز موفق باشید.
عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/1 در ساعت : 20:5:7
اینطور که همه به طنز رو آورده اید من باید غلاف کنم و بروم پی کارم....خوب است اما جای کار در مواردی دارد.ویرایشکی لازم است تا این تنیده نفیسه گردد.چبد کنم پسره دایزمی...این به گویش کاشانی بود یعنی:چه می شود کرد پسر خاله ی منی.تا مسواک گران نشده خنده را تمام کن!!!!

******************

خیلی ممنونم از توجه و حضور عزیزتان از اینکه شاگردتان را سر فراز کرده و به خلوتش سری زدید سپاسگزار و ممنونم .
سایه تان مستدام و عزتتان زیاد .
با تشکر و احترام
مهدی سیدحسینی
1390/8/30 در ساعت : 12:27:44
سلام
استفاده بردم بسیار زیباست باآرزوی توفیق الهی

***************

خواهش میکنم ممنونم که به خلوتم سر زدید.
موفق باشید
ابراهیم حاج محمدی
1390/8/30 در ساعت : 20:10:28
سلام بر شما / آفرین . حظ بردم .

*******************

ممنونم استاد نظر لطفتان است پایدار باشید
بازدید امروز : 4,356 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,977,277
logo-samandehi