دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

پرچم عشق

وقتی که در چشمان او جشنی فراهم بود/ افتاد در خودکار من دردی که مبهم بود/ بانوی شعرم پا به ماه کودک احساس/ بر تخت دفتر ، آه را با ناله ، توام بود/ نوزاد عشق آمد اگرچه نورسید از راه/ گیرا و قدرتمند ، سربازی مصمم بود/ مثل مسیحا از همان آغاز ، ناطق بود/ اما برایم پاسخش ؛ الله اعلم بود/ وقتی که باغ چهره اش با خنده ، آذین شد/ عشق آمد و مهمان قلبم عطر مریم بود/ روزی که عین آیه شد بر قلب من نازل/ دل ، همزمان ، مهمان پذیر شادی و غم بود/ یک قطره شبنم بود که کارش به گِل افتاد/ دنیا بهشت از حاصلش بی او جهنم بود/ طوفان ، سپر انداخت گاهی روبه روی او/ گاهی لطیف و ساده و باران نم نم بود/ حوا بهانه شد برای میوه ی ممنوع/ آیا بدون عشق ، آدم نیز آدم بود ؟!/ هر شاعری که با قلم ، گلواژه ای افراشت/ در دست هایش از شکوه عشق ، پرچم بود/ #مهنازمحمودی/ ۹۷/۳/۴

---

---

   تاریخ ارسال  :   1397/4/5 در ساعت : 20:2:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  436

---

---