ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



لایق شیرعلی / ستایشگر وطن بزرگ
لایق شیرعلی
ستایشگر وطن بزرگ

استاد لایق شیرعلی، شاعر پر آوازه¬ی معاصر تاجیک را می توان از پیشگامان شعر نئوکلاسیک در ادبیات تاجیکستان و یکی از سرامدانِ شعر فارسی در قرن اخیر نامید. او که در سال 1941 در روستای مزار شریف در کنار رود زرفشان در ناحیه¬ی پنج کنت در شمال تاجیکستان زاده شد، طلایه دار جریانی بود که سنت ممنوعه ی کلاسیسم را در شعر تاجیک با جسارت زنده کرد و آن را با دستاوردها و فضاهای جهان نو آمیخت. از این رو تولد او در ناحیه ای که آرامگاه رودکی در آن قرار دارد، شمایلی نمادین به خود گرفته است. القصه، گذران یتیمانه ی کودکی در روستا، نوستالژیِ همیشگیِ شعر لایق شد و در کنار « وطن »، سهم بزرگی از مضمون سازی – های او را به خود اختصاص داد. دانشکده ی آموزگاری در سال 1961 پای او را به پایتخت کشورش دوشنبه که کانون روشن فکری آسیای میانه نیز بود گشود و کشمکش های اندیشگی دوران دانشجویی، نعمت سخن وری را به او هدیه نمود تا همکاری اش را با کمیته ی رادیو و تلویزیون دولتی، اتحادیه ی نویسندگان تاجیک و نشریه های " کمسمول تاجیکستان" و " صدای شرق" بیاغازد. وحدت سه ملت جدا افتاده ی ایران، تاجیکستان و افغانستان، از همان روزها دستمایه ی سروده های او شد. چاپ کتاب "سرسبز" در سال 1966 راه لایق را برای حضور جدی در دنیای ادبیات هموار کرد.پس از آن بود که پرخواننده ترین کتاب های او یعنی " خانه ی چشم " ، " خانه ی دل " ، " ریزه باران " و " ورق سنگ " متولد شدند. لایق به کار ترجمه هم پرداخت که " صوت های پارسی " از شاعر روس سرگئی یسنین، " دیوان غربی و شرقی " یوهان گوته ، " تیر و کمان " از شاعره ی ارمنی سیلوا کاپوتیکیان و " اندیشه های راه " از ادوارد مژلایتیس شاعر لیتوانیایی، کوشش های موفق او در این زمینه اند. اشعار لایق، عموما عام فهم و خاص پسندند. او تقریبا در همه ی قوالب طبع آزموده و از همه سر بلند گذشته به طوری که تاثیر او بر شعر چهار دهه ی گذشته ی تاجیکستان، غیر قابل انکار است. هنوز هم شب نشینی های ، " لایق خوانی " از پر رونق ترین جلسات در تاجیکستان است و ترانه ها و تصنیف های لایق در هنگامه های عشق و ظلم ستیزی و وحدت، پرزمزمه ترین اند. همانطور که گفتیم، وطن، هموطنان، و همزبانان، جایگاه ویژه ای در اندیشه و شعر لایق دارند. تا زمان استقلال تاجیکستان، شعر او شعر خودشناسی، افتخار ملی و بیداری ملت بود ولی پس از وقوع جنگ داخلی، دلشکستگی و نومیدی در اشعار لایق شیرعلی موج می زند. او که بر خلاف اغلب هنرمندان، نخبگان و روشنفکران سرزمینش حاضر نشد در بی سامانی جنگ داخلی، وطنش را ترک گوید، نه تنها در دفتر شعرِ " فریاد بی فریاد رس " دیگر از بی همتایی ملتش سخن نمی راند، بلکه آنان را نکوهش می کند که چرا با وجود افتخارات گذشته و سر بلندی های بالقوه، گریبان یکدیگر را گرفته اند. علاوه بر همه ی این آمیختگی ها با وقوعات روزگار، شعر لایق را می توان چکیده ی شعر گذشتگان دانست. وی گاه از جام خیام می نوشد و گاه در نبضش خون مولوی می جوشد و در سر هوای حافظ دارد. رودکی وار از روزگار شکوه سر می دهد فردوسی وار تراژدی خوفراموشی ملت را نوحه می کند. چندی سعدی وار پند می دهد و یک چند بیدل وار از محبت سخن می راند. چون کمال از غربت می سوزد و چون هلالی در خون عشق می تپد.توجه خاص لایق به استفاده از طنز و بازی سخن و کابرد ملیح واژگانِ کم کاربرد و عبارات مردمی، از اخلاق صمیمیِ شعر استاد لایق است. شوربختانه سرانجام در سال 2000 تیغ جراحی، لایق بزرگ را از شعر فارسی جدا کرد. یادش فرخنده.
مهمان سه شعر از او باشید.
1
خانه‌ات آباد و دل ويران چرا؟
منصبت دانا و خود نادان چرا؟
از سر منبر به گردون مي‌پري
پشت منبر مضطر و حيران چرا؟
با كبيران، خنده‌هايت روغني
با صغيران، اين‌قدر يوغان* چرا؟
بي‌بهايي در سر مسند ولي،
چون سبك‌دوشت كنند ارزان چرا؟
در بلندي‌ها چنين پستي‌گري
آشنايي‌ات به آش و نان چرا؟
هيچ پرسيدي ز خود در خلوتي:
اين‌همه چونين چرا؟ چونان چرا؟!
*: خشكي.

2
ملك، سنگستان و ما بي‌سنگريم
سر به سر سردار و ما بي‌سروريم
پنبه در گوشيم ما و رهبران
چون كه ما خلقان پنبه‌پروريم*
فخر ما ساید سر بام جهان
خاک بر سرمان که بی بام و دریم
صاحب سرچشمه‌ايم و تشنه‌ايم
صاحب گنجينه‌ايم و ابتريم
کانِ فرهنگیم و هنگی مان نماند
فخر تاریخیم و بی پا و سریم
کاوه کو و کوره ی آهنگری ش؟
مانده مشتی نیمه جان سوزن گریم
ديگري گيرد گريبان فلك
ما گريبان خودي را مي‌دريم
ديگران بر غاصبان زور آورند
ما فقط بر اصل خود زور آوريم
پيش نصراني مسلمانيم اگر،
از نگاه مسلمين ما كافريم
روز و شب بيدار، شمس خاوران
ما ز خواب‌آلودگان خاوريم
حضرت اقبال! بر ما بد مگير
ما اگر در خواب سكته اندريم
خيز از خواب گران گفتي ولی
در سمرقند آنچنان بي‌منبريم
در بخارايي كه درگاه دري‌ست
با دري‌گفتار، بيرون از دريم
نیست ملت را ز بس یکپارچگی،
پاره پاره لقمه ی شور و شریم
ریزه،ریزه، شرحه شرحه جسم و جان
بار ملت را کجا هم می بریم؟
تاجيك و ايراني و افغان چرا؟
ما در اين دنيا كه از يك مادريم...
*:اشاره دارد به كشت پر رونق پنبه در تاجيكستان.

3
ای طبیعت!
روز دفنم
باز یک آن زنده ام کن
تا بدانم دوستانم در چه حالند
تا بگویم در عزای من ننالند.

یک نظر تا بینم از اعدای من
کیست در خود شادمان از مردن اعضای من
بنگرم از دشمنانم
کیست حاضر در سر تابوت و می گرید ز شادی
زهرخندی بهر او تقدیم سازم
از سر تابوت خود دورش برانم...

بار دیگر بنگرم بر چشم یارم
پس روم آسوده بر کنج مزارم
کلمات کلیدی این مطلب :  لایق ، شیرعلی ، / ، ستایشگر ، وطن ، بزرگ ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/7 در ساعت : 20:50:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  2665


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1390/9/7 در ساعت : 22:25:28
سلام جناب دکتر عجمی بزرگوار

از این پست شما استفاده ی وافر بردم و به خاطر زحماتی که برای آن کشیده اید تشکر می کنم .تاجیکستان امروز باید به شما و پدر بزرگوارتان افتخار کند.....موفق باشید.

***
درود بی کران بر شما جناب پورکریمی باد...سپاس از توجه اتان ...همیشه هایتان نغز و بهاری...با مهر و احترام..
محمد یزدانی جندقی
1390/9/8 در ساعت : 18:5:25
سلام جناب رستم عجمي
شاعر و محقق ملت دوست و برادر تاجيك ادب پرور
از معرفي اين شاعر ارجمند و متعهد به زبان بي مانند دري حضرت استاد لايق شير علي به نوبه ي خود ممنونم استفاده كردم اشعار زيبايي از استاد مثال آورده ايد و افسوس كه ديگر از حضور ايشان بي بهره ايم و چاره اي نيست كه تنها به همين نغمه ها و نواها از استاد دل خوش مي كنيم پيروز باشيد

***
درود و سلام بر شما جناب یزدانی عزیز و گرامی...حق را فرمودید بدون استاد احساس تنهای میکنم در وجودم روحش شاد باد....با مهر و سپاس از توجه اتان...شاد و پیروز باشید .
محمود آصفی
1392/4/7 در ساعت : 18:34:1
درود بر مردم پارسی زبان تاجیکستان.

مطلب بسیار جالبی بود...
بازدید امروز : 14,820 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,213
logo-samandehi