مطلب زیر که به رنگ سبز نوشته ام از جناب آقای رضا رفیع نویسنده طناز و توانا ی روزگار ماست /
یه روز یه ترکه.....
اسمش ستارخان بود یا باقرخان
خیلی شجاع بود خیلی نترس
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی بر اومد
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد
فداکاری کرد برای ایران برای من و تو
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم
یه روز یه رشتیه .....
اسمش میرزا کوچک خان بود
برای مهار گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه
اون قدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد
یه روز یه لره بود
اسمش کریم خان زند بود
*****
یه روز ما همه با هم بودیم
فارس و کرد و ترک و رشتی و لر و اصفهانی و عرب و بلوچ و...
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و قفل دوستی ما رو شکستند
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم
به همدیگه می خندیم
و اینجوری شادیم
و خیال می کنیم که خیلی خوش می گذره !
-----------------------------------------------------------------
اقوام ایرانی در طول چندین هزار سال توانسته اند نام و نشانی از این مرز و بوم باستانی برجای گذاشته و کسب کنند /چند سطری که می نویسم یاد آوری دلاوری گیله مردان در تاریخ است که سعی کرده اند وظایفشان را به خوبی انجام دهند /
(غیرت)
بگذار هرچه می خواهند بگویند
غیرت گیله مرد ها را
در چهره های مصمم
دست های پینه بسته
باید در کتاب ها جستجو کرد
در دلاوران ایران باستان
سرداران کادوس و کاسپین و گیل و دیلم
از مردمانی که
پناه علویان فراری
از دست تازیان بودند
و از آل بویه
که خلیفه عباسی را
در بغداد به زانو درآوردند
تا زمان مشروطه
آنگاه که خوبان پایتخت نشین
در امام زاده ها بست نشسته بودند و
سیاست مدارها
دروازه های سفارتخانه های بیگانه را
از پاشنه درآورده بودند
غیرت گیله مردهای جنگلی
سپاه روس و انگلیس را از یک سو
و قزاق های وطنی را
از دیگر سو
به ستوه آورده بودند
بگذار
هرچه می خواهند بگویند /
---------------------------------------------------------------------
یازدهم آذر ماه سالروز شهادت بزرگ مرد جنگل گرامی باد