نسیم٬ بوی تورا با خودش که آورده ست
بغل بغل٬ غزل عاشقانه آورده ست
کبوتر دل ما را که با خودت بردی
کنون خیال تورا هم به لانه آورده ست
برای اینکه بدانی که عاشقت شده بود
دلم پیاله ی خونی نشانه آورده ست
و سیل اشک٬ دل ماهی مرا٬ دریا!
به شوق وصل تو تا رودخانه آورده ست
چه احتیاج! اسیرم٬ که چشم صیادت٬
برای صید دلم دام و دانه آورده ست!
چگونه با تو بگویم غم فراق تو چیست
غمی که مرگ مرا هم بهانه آورده ست
دلم به زلف پریشان تو گره شده بود
چه زود باد برای تو شانه آورده ست
شنیدم از نفسش اینچنین که میزارید
نسیم نام تو را با ترانه آورده ست
*
به عزت و شرف لااله الا الله
که باد یاد تو را روی شانه آورده ست