من بدهکارم به چشمانِ تو از روزِ ازل
کی توان پرداخت این دینِ ترا با یک غزل
هندِ چشمانِ تو صد «بیدل» اگر هم پَروَرَد
میشوند عاجز به وصف ات، نازنینِ بی مَثل!
مانده ام بارِ دگر درمانده از تشبیه ی تو
چی نویسم تا شوی با این غزل ضرب المثل؟
حافظ و سعدی نییم تا من به وصف ات، نازنین!
صورت ات را گُل بگویم، تازه گی ات را حمل
خال زیبایی که بر رخسارِ تو اُفتاده است
کی دهم آنرا چو حافظ با «دو ملکَت» در بدل (*)
شاعر عصرم، ترا... چیز دگر باید کشم
لعنتم کن گر لب ات را قند گویم یا عسل
تو نه مانند کسی و کس نمی ماند به تو
لاشریکت خلق کرده خالق من در ازل
سلیمان دیدار شفیعی
کابل افغانستان
(*)
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
(حافظ)
کلمات کلیدی این مطلب :
بدهکار ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/25 در ساعت : 11:58:37
| تعداد مشاهده این شعر :
1098
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.