پیدا شدی که گم بشوم در هوای عشق
چون برگ سبز جنگل بی انتهای عشق
با این همه صلابت و چون کوه ماندنت
از پا نشسته ای تو چگونه به پای عشق
گاهی برای قطره شعرم چو کوزه ای
گاهی شبیه پهنه دریا برای عشق
می خواستم برای تو یک آسمان شوم
هفت آسمان کم است برایت همای عشق
خندیدی و زمین به تلاطم کشیده شد
آتش گرفت هر چه نبوده فدای عشق
بیمار خنده های تو شد آسمان و بعد
چون ابر های تیره چکید از برای عشق
بگذار تا هوای زمین تازه تر شود
بگذر تو از میانه ی این رد پای عشق
غرق است بی تو باز جهان در مسیر شب
برگرد از شب سفرت ناخدای عشق
کلمات کلیدی این مطلب :
ناخدا ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/27 در ساعت : 23:4:38
| تعداد مشاهده این شعر :
822
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.