ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مسافر دریا
"مسافر دریا" وقتی شروع شد فقط یک سلام بود یک شرم نهفته، در یک نگاه. لرزش شاخه های نازک و ترد تاک بود و نجوای برگ های مو در پس تاقی باغچه نوازش خوشه های زمردین بر تن خسته از بی مهری رهگذران. وقتی شروع شد تن مهتاب به تب نشست و بغض گلوی خورشید را فشرد... باد شلخته و سر به هوا گیج و پریشان موی به دامان طوفان آویخت. اما قبل از آنکه شروع شود کوله ام بر پشتم بود لنجی را خواب می دیدم که راهی ام کند پیرمرد دریا در گوشم می گفت: -وقتی مسافر دریا شدی جز رسیدن به هیچ نمی اندیشی در آرزوی خاک انتظار را نفس می کشی... حالا در سیر و سلوک هفت دریا شروع تازه ای را هر روز ورق می زنم دیگر فکر سفر به دغدغه ام نمی اندازد التهاب دیدار توست که در شب های بی شعور مدام تنهایی ام را زمزمه می کند و دریغ! - که دل ترسیده ام از همین امروز نگران، فردای این شروع تازه است!... #نازیلانوبهاری از مجموعه سکوت شب بوها ☘
کلمات کلیدی این مطلب :  دریا ، میافر ، سلام ، لنج ، پیرمرد ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1398/2/5 در ساعت : 17:41:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  262


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,914 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,559,874
logo-samandehi