شده ام پیر ولی بخت جوان می خواهم
اندکی جاذبه و زور و توان می خواهم
هیات آهوی وحشی به چراگاه خیال
هیبت شیر نر و پیل دمان می خواهم
چه زبونم پی احقاق حق خود همه جا
دو سه متری ز خداوند زبان می خواهم
لذت و شادی و عشرت همه اما مشروع
نه به یک لحظه که روزان و شبان می خواهم
مو اگر از سر من رفت و شدم جزو کلان
بی خیالم... عوضش مال کلان می خواهم
ز خودم گر که بپرسید هم این می طلبم
ز دلم گر که بجویید هم آن می خواهم
به حقوقم شده افزوده سه تومان گفتند
حق اگر هست به میلیارد تومان می خواهم
هر چه نعمت به وفور است دراین دارفنا
بدن آسوده ز هر کار به جان می خواهم
خرده بر بنده مگیرید که شرح امل است
آنچه در شعر ز ارزان و گران می خواهم
شاطرم شاطر وارسته که در پای تنور
سینه می سوزم و یک لقمه ی نان می خواهم
گر چه اشکم دم مشک است به هرحادثه ای
لب پر خنده برای همگان می خواهم .
کلمات کلیدی این مطلب :
خواهش ،
! ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/30 در ساعت : 6:23:52
| تعداد مشاهده این شعر :
960
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.